loading...

میلیتاری (Military) |مقالات نظامی

اختلاف مرزي ايران و عراق نویسنده :  مرتضي اشرافي   حدود مرزهاي ایران را از زماني كه آريايي‌ها در آن مستقر شدند و دولت ماد و بعد از آن امپراطوري‌هاي بزرگ هخام

آخرین ارسال های انجمن
عادل خوجه بازدید : 1433 یکشنبه 04 بهمن 1394 نظرات (0)
اختلاف مرزي ايران و عراق
نویسنده :  مرتضي اشرافي
 
حدود مرزهاي ایران را از زماني كه آريايي‌ها در آن مستقر شدند و دولت ماد و بعد از آن امپراطوري‌هاي بزرگ هخامنشي، اشكاني و ساساني را به­وجود آوردند، در كتاب­هاي مختلفی شرح داده شده ­است، اما اختلافات مرزی ایران و عراق به اختلاف­های تاریخی و طولانی بین دو قوم ماد و آشور در عصر باستان و بعدها بین دو فرهنگ و دو ملت عرب و عجم، هم­چنین به تحولات سیاسی، اجتماعی و نظامی در سطوح ملی، منطقه­ای و بین­المللی در مقاطع زمانی مختلف تاکنون باز می­گردد.
 
 
سوابق تاریخی اولیه
 
به شهادت تاریخ، پیشینه­ ی اختلافات بین ایران و عراق به عصر باستان و اختلاف و تنش بین مادها و آشوری­ها باز می­گردد. در زمان اشکانیان و پارت­ها نیز، اکثر سرزمین­های از دست رفته در غرب ایران که به تصرف اسکندر درآمده بود، به سرزمین ایران آن زمان پیوست. پادشاهان اشکانی تا سال ­116م زمان حمله­ي روم، بر بین­النهرین، تیسفون و سلوکیه حکمرانی داشتند؛ حتی فرهاد سوم، پادشاه اشکانی، در سال 64­ق­.م بابل را پایتخت دوم اشکانیان قرار داد. در عصر ساسانیان، رقابت دو امپراطوری ایران و روم بر سر سرزمین­های غرب آسیا شدت یافت. سرانجام شاپور اول، پادشاه ساسانی، در سال 260­م رومیان را شکست داد و به­دنبال این پیروزی، بار دیگر قلمرو ایران به تمام سرزمین­های غرب آسیا گسترش یافت.[1]
 
 
دوره­ ی بعد از اسلام
 
با ظهور اسلام، در دوره ­ی خلیفه­ ی دوم، اعراب مسلمان به ایران حمله­ كرده و با شکست ارتش ایران و انقراض سلسله ­ی ساسانی، به سمت آسیای مرکزی پیش رفتند. با شهادت حضرت علی­(ع) در سال 41­­ق، امویان قدرت خود را از شام­ (سوریه فعلی) به سراسر دنیای اسلام آن زمان گسترش دادند و حدود یک قرن­(136-41­ق) بر آن حکم راندند. بعد از امویان، عباسیان مرکز خلافت را از دمشق ­(شام) به بغداد که کاملا تحت نفوذ و سلطه­ ی ایرانیان قرار داشت، انتقال دادند.
با مرگ هارون­­الرشید اختلاف بر سر خلافت بین دو پسرش، امین و مأمون، بالا گرفت. مأمون به کمک ایرانیان، به بغداد لشکر کشید و با شکست امین و به دست گرفتن خلافت، پایتخت را از بغداد به مرو انتقال داد. در زمان سلطنت سلجوقیان نیز طغرل پس از تصرف بغداد اجازه داد که خلیفه به­صورت دست­نشانده بر خلافت باقی بماند و خلیفه نیز در عوض او را شاه شرق لقب داد. سلجوقیان که به امور مملکت­داری آشنایی چندانی نداشتند، متوسل به دانشمندان ایرانی شدند تا حکومت خود را قوام و دوام بخشند. این­امر موجب قدرت­گیری مجدد ایرانیان در امور خلافت و نیز زمینه­ساز تجدید حیات علمی و ادبی ایران و عراق گردید. این وضع کم و بیش تا انقراض حکومت سلجوقی و حمله­ ی مغول و پس از آن حمله­ ی تاتارها و تیمور لنگ از اتابکان سمرقند ادامه داشت. تیمور در سال 1401­م با اشغال بغداد، مردم آن دیار را قتل عام کرد و تمام آثار و ابنیه­­ ی اسلامی را به همراه صدها شهر به ویرانه تبدیل کرد.[2]
 
 
دوره ی صفویه و قاجاریه
 
از قرن شانزدهم­ ميلادي، با ظهور دو قدرت و امپراطوری عثمانی و صفوی در جهان اسلام با دو مذهب متعارض، اولی از اهل تسنن و دومی شیعی مذهب، عراق بار دیگر به صحنه­ ی اختلاف تبدیل شد. هنگامي­كه شاه­اسماعيل در سال 1501­م، حكومت صفوي را پايه‌گذاري كرد، مرزهاي غربي ايران را حدود رودخانه­ ی فرات در مركز عراق كنوني قرارداد. علت اين مرزبندي مشتركات مذهبي و فرهنگي مردم ساكن در این منطقه با ساير نقاط ايران بود، كه به دليل حضور حكومت­هاي ايراني در قبل از اسلام در اين مناطق وجود داشت. علي­رغم شكست سنگيني كه شاه­اسماعيل در سال ­1514­م از سلطان­ سليم در جنگ چالدران خورد. اين مرزبندي ادامه داشت و ساكنان  این مناطق رابطه­ ی محكمي با دولت مركزي ايران داشتند. هم­زمان با جانشيني فرزند يازده­­ساله­ ی شاه­اسماعيل، شاه­طهماسب تا زمان حكومت شاه­عباس ­اول، دولت عثماني با استفاده از برخي اختلافات داخلي ايران قصد تصرف قسمت‌هاي غربي کشورمان را داشت که عراق نيز جزئي از آن بود. بنابراين به ايران حمله كرد ولي از اين يورش­ها ناكام ماند و اين جنگ‌ها به نفع ايران تمام شد.
در سال ­1628­م شاه­ صفي حاكم ايران شد. بي‌لياقتي و بي‌تدبيري او باعث شد اوضاع كشور به هم ريزد و همسايگان هم از اين شرايط سوء­‌استفاده كنند. هندي‌ها به قندهار، ازبك­ها به خراسان و عثماني‌ها به ايالت­هاي غربي ايران يعني ارمنستان، گرجستان و منطقه­ ی عراق کنونی، حمله کردند. ثمره ­ی جنگ­هاي ايران و عثماني عهد­نامه­ ی صلحي بود كه بين شاه­صفي­الدين ­و­ سلطان ­مراد ­عثماني ­بسته­ شد و به عهدنامه ی­ ذهاب معروف است. با توجه به عهدنامه­ ی ­ذهاب، قسمتی از منطقه­­ ی غربی بین رودخانه­های دجله و فرات از ایران جدا شد، اما طرفین به یک توافق کلی نیز رسیدند تا در آتش­بسی تقریبا طولانی، در مرزهای مشترک به­سر برند، اين شرايط تقريبا 94 سال طول كشيد. بار ديگر در سال ­1724­م اختلاف­های داخلي در ايران اوج گرفت و باعث شد علاوه­بر بخش­هايي از شرق و شمال كشور مرز غربي ايران نيز به قدري تغيير كند كه همدان و كرمانشاه نيز به عثماني‌ها واگذار شود. این تغییرات تا زمان روی کار آمدن نادرشاه افشار ادامه داشت تا این­که نادرشاه برای بازپس­گیری نقاط تحت تصرف بیگانگان از خاک ایران وارد میدان کار و زار گردید. در این میان جنگ نادرشاه با عثمانی­ها از سخت­ترین و طولانی­ترین جنگ­های این دوره بود. تركان ­عثماني هم پس از بيست­ سال جنگ با سردار نامدار ايران، نادرشاه­ افشار در سال ­1735­م، با قبول شكست سنگين، تمام سرزمين­هاي اشغال شده را به ايران برگردانند. نادر در نوبت­ دوم جنگ با عثماني‌ها بدون كوچك­ترين مقاومتي از سوي آن­ها به بغداد رسيد. دستاورد ديگر اين لشكركشي نيز فتح شهرهاي سامراء، نجف، كربلا و كركوك به دست نادرشاه بود. نادرشاه در سال ­1746­م قرارداد صلحي را با دولت عثماني امضاء كرد و علاوه­بر اين­كه دستاوردهاي خود را حفظ كرد به اختلافات ايران و عثماني براي مدتي پايان داد.
به­طورکلی در مدت زمان حدود چهارصد­سال حاصل اختلاف دو امپراطوری ایران و عثمانی تا پایان جنگ ­جهانی­ دوم، در دوره­های مختلف صفویه و قاجاریه و...، بیش از 18 معاهده­ ی صلح و چندین پروتکل مرزی بود. از مهم­ترین این معاهده­­ها می­توان به شرح زیر نام برد:
1. قرارداد ­1639­م مابین دولت­های صفوی و عثمانی که مرز دو کشور را به­طور مبهم و نامشخص تعیین کرده­ بود.
2. معاهده­ ی ­1746­­م بین نادر­شاه و سلطان ­عثمانی ­که همان ­ابهامات قرارداد دولت صفوی و عثمانی را داشت.
3. پیمان صلح ارزرم که متعاقب جنگ­های دو ساله­ ی ­1823-1821­م به امضاء رسید و شرایط قرارداد ­1746­م را مورد تأیید قرار داد و نتوانست نقطه­ي پایانی بر اختلاف مرزی دو کشور باشد.
4. پیمان مهم ارزرم که در سال 1847­م با میانجی­گری بریتانیا بین ایران و عثمانی منعقد و مقرر گردید که کمیسیونی مرکب از نمایندگان طرفین، کار تعیین دقیق خطوط  مرزی را به عهده گیرد.
5. پروتکل 21­دسامبر­1911­م تهران و پروتکل 1913­م قسطنطنیه که موجب آن کمیسیون تحدید حدود متشکل از نمایندگان ایران - عثمانی، روسیه و انگلستان، کار تعیین مرزها و تنظیم صورت­جلسات را به عهده گرفت.[3]
 
 
دوره ی پهلوی و استقلال عراق
 
اختلافات ايران با همسايه­ي غربي خود تا سال 1913­م ادامه داشت و ايران مجبور شد در سال­هاي 1437­م تا 1913­م در بيش از 25 جنگ به مقابله با تجاوز دشمنان خود در مرزهاي غربي پاسخ دهد.
 آخرین وضعیت مرزهای آبی و خاکی را که دولت عراق وارث آن شد، به­ وسیله­ ی پروتکل 1913­م استامبول و کمیسیون تحدید حدود 1914­م تعیین شده است. براساس پروتکل مزبور که با دخالت دو دولت روسیه و انگلستان به ایران تحمیل شد، شط­العرب و تمام جزایر آن­، تحت حاکمیت دولت عثمانی قرار گرفت؛ بنابراین با توجه به تحمیلی بودن پروتکل 1913م و عدم توجه به حقوق ایران در اروندرود، از همان ابتدای تأسیس دولت عراق، ایران خواستار حل و فصل مناقشات مرزی و به رسمیت شناخته ­شدن حقوق مسلم خود بر شط­العرب و تعیین خط تالوگ به­عنوان خط مرز آبی دو کشور شد. انگلستان که در هر دو کشور دارای نفوذ بود و اختلافات رو به تزاید ایران و عراق را خطری برای امنیت منافع خود می­دید، حل­و­فصل اختلافات دو کشور را پیش­گرفت[4] که در نتیجه­ ی اقدامات انگلیس، دولت وقت ایران استقلال کشور عراق را به رسمیت شناخت. اما دولت­های انگلستان و عراق، بر خلاف وعده­های خود هیچ­گونه اقدامی در جهت تأمین خواسته­های ایران انجام ندادند. دولت ایران پس از قریب به دو سال صبر و انتظار، برای جبران اشتباه خود، در آذر­ماه ­1310­ش طی یادداشتی به دولت عراق قرارداد 1914م بین دو کشور را فاقد اعتبار دانست و آن­را یک­طرفه لغو کرد. در پی این اقدام ایران، برخوردهای شدیدی بین نیروهای مرزی دو کشور رخ داد و روابط دیپلماتیک ایران و عراق به­شدت تیره شد.[5] در این میان دولت انگلستان پیشنهاد کرد که خط تالوگ، فقط در مقابل آبادان­ به مورد اجرا گذاشته شود. دولت ایران به این سیاست توأم با فشار تن داد و در تاریخ سیزدهم­ تیر­ماه 1316ش عهدنامه­ ی مرزی جدیدی با عراق امضاء کرد که بر اساس آن، نه­تنها حقوق مسلم ایران در اروندرود نادیده گرفته شد، بلکه تحدید حدود 1914م که بر اساس آن قسمتی از اراضی ایران به دولت عثمانی و سپس به دولت عراق واگذار می­شد، به تأیید ایران رسید.[6]
چهار روز بعد از امضای قرارداد چهارم ژوییه ­ی ­1937­م ایران و عراق، دولت انگلستان پیمان سعدآباد را به امضای چهار دولت ایران، عراق، ترکیه و افغانستان رسانید.[7]
با­ به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم در عراق­، روابط عراق با ایران وخیم­تر شد.[8] دولت جدید عراق نیز نه­تنها گامی در جهت تسهیل اجرای عهدنامه­ ی مرزی و تأمین حقوق ایران بر نداشت، بلکه اقداماتی را برای محدود ­کردن فعالیت ایران در اروندرود پیش گرفت.[9] اعتراض دولت ایران در این مورد به جایی نرسید و دولت عراق ضمن پافشاری بر نظرات خود، از حرکت کشتی­ها جلوگیری کرد.[10]
با سقوط حكومت عبدالكريم قاسم در 19بهمن1341 و به قدرت رسيدن رژيم‌هاي ميانه‌رو عبدالسلام عارف و عبدالرحمن عارف، تا حدي از تنش موجود در روابط دو كشور ايران و عراق كاسته شد، اما اختلافات دو كشور در حوزه‌هاي پيشين همچنان پابرجا باقي ماند.[11]
با حاكم ­شدن رژيم بعث در عراق،‌ دوره‌ي ديگري از تيرگي روابط ميان دو كشور آغاز گرديد.[12]روابط دو كشور در شرايطي وارد بحران جديدي شد كه حسن­البكر رئيس رژيم كودتائي عراق ادعاي حاكميت مطلق عراق بر اروند‌ رود را مطرح كرد­، در این زمان با اعلام رسمی لغو قرارداد 1937­م از سوی ایران، نیروهای نظامی دو کشور در مرزها به حالت آماده­باش در­آمدند، دولت عراق دو روز پس از لغو قرارداد از سوی ایران به شورای امنیت سازمان ­ملل شکایت کرد و در عملی انتقام­جویانه، هزاران نفر از ایرانیان مقیم آن کشور را اخراج و نیروهای نظامی آن کشور تحرکاتی را در مرزهای ایران انجام دادند. در پی این تحرکات، در آذر­­1350 درگیری­های مرزی بین طرفین درگرفت. متعاقب آن، دولت عراق برای بار دوم به شورای امنیت سازمان ملل شکایت برد و نشست فوری شورا را خواستار شد. در پی تقاضای عراق، شورای امنیت تشکیل جلسه داد و قطعنامه ­ی شماره­ ی 348 را در هفتم خرداد سال 1353­ش صادر کرد.[13]
برای اجرای این قطعنامه، وزرای خارجه­ ی ایران و عراق در شهریور 1353­ش مذاکراتی را در استانبول ترکیه آغاز کردند. سرانجام دو کشور در ششم مارس 1975­م با میانجی­گری هواری ­بومدین، رهبر فقید الجزایر، و طی ملاقات شاه با صدام­حسین، معاون وقت رئیس­ جمهوری عراق در جریان کنفرانس سران اوپک، بیانیه­ای را امضاء کردند که به بیانیه­ ی الجزایر معروف شد. بر اساس بیانیه، ظاهرا کلیه ی اختلافات فی­مابین حل و فصل گردید و دولت عراق پس از سال­ها حقوق ایران را در اروندرود به رسمیت شناخت.
 
 
دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران
 
هرچند انعقاد قرارداد 1975م الجزاير، ظاهرا باعث پايان اختلافات مرزي و روابطي نسبتا بهتر شد، اما اين آرامش نسبي در روابط بين دو كشور با وقوع انقلاب اسلامي در ايران پايان يافت. زيرا عراق به­موجب بيانيه­ ی الجزاير و با پذيرش خط تالوگ به­عنوان خط مرزي دو كشور، عملا حاكميت ايران را بر اروندرود پذيرفته بود، اما به دليل عدم رضايتي كه از اين قرارداد داشت، به­دنبال موقعيتي مناسب مي‌گشت تا ضربه‌ي نهايي خود را به ايران وارد سازد.[14]
رژيم بعثي به سركردگي صدام حسين، پس از بمب‌گذاري در تأسيسات نفتي ايران و شركت در يك رشته اقدامات تخريبي عليه ايران به بهانه­ ی بازپس‌گيري جزاير سه­گانه (به نيابت از امارات متحده عربي)، حملات تبليغاتي خود را متوجه ايران كرد. سرانجام وزارت امورخارجه ­ی عراق در 26/6/1359 طي يادداشتي قرارداد 1975­م الجزاير را لغو و صدام با ادعاي حاكميت مطلق عراق بر شط‌العرب، آن­را در برابر دوربين‌هاي تلويزيوني پاره كرد و در 31 شهريور 1359 با حملات هوايي و زميني ارتش بعث به خاك ايران جنگ تحميلي 8 ساله عليه جمهوري اسلامي را آغاز كرد.
اگرچه به ظاهر موضوع اختلافات مرزي به­عنوان دليل اصلي تجاوز عراق به خاك ايران محسوب مي‌گردد اما در واقع تجاوز عراق نتيجه­ ی نارضايتي امريكا و اتحاد­ جماهير ­شوروي از انقلاب اسلامي ايران و نگراني از گسترش آن به منطقه و حمايت از منافع دولت‌هاي محافظه‌كار عربي نيز بود.[15]
با اين حال پس از استقامت و ايستادگي مردم ايران در 23 مرداد 1369، صدام­ با ارسال نامه‌اي خطاب به حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني، رئيس­جمهوري وقت ايران، تمام شرايط ايران را براي برقراري صلح ميان دو كشور را پذيرفت.[16] بدين­ ترتيب صدام­ براي صلح با ­ايران به پذيرش معاهده‌اي تن­ داد كه زماني با لغو آن جنگ عليه جمهوري اسلامي ايران را آغاز كرده بود.
با فروکش کردن جنگ تحمیلی تا زمان فروپاشی رژیم بعث عراق و سقوط صدام روابط ایران و عراق هم­چنان تیره ماند. در این مدت درگیری­های لفظی و دیپلماتیک در میان طرفین به­وجود می­آمد، اما با توجه به خسارات فراوان هشت سال جنگ برای طرفین، و نبود روابط محسوس میان سیاست­مداران این دو کشور، مسائل مرزی به نوعی در سکوت و بی توجه ی ایران و عراق قرار گرفت.
 
 
دوره ی  اشغال عراق توسط آمریکا
 
با تهاجم آمریکا و هم­پیمانانش به عراق و اشغال این کشور در پی حوادث یازده سپتامبر و سقوط رژیم بعث و صدام، دولت جدید عراق با حضور شیعیان این کشور در بسیاری از مناصب حکومتی شکل گرفت. در این میان با وجود حمایت­های بی­شمار ایران و دولت­مردان انقلاب اسلامی از نهضت­های شیعی عراق و حکمرانان جدید این کشور، تصور بر عدم نمایان شدن اختلافات مرزی میان دو کشور و حل دیپلماتیک اختلافات قبلی با توجه به توافق­نامه­ ی الجزایر که آخرین توافق رسمی میان طرفین است، بود. اما این­بار دولت­مردان جدید عراق با بیان سخنانی بار دیگر بحث اختلافات مرزی را در پیش گرفته به­طوری که "هشیار­ زیباری" وزیر امورخارجه­ ی عراق روز ۲۶ دسامبر(۵ دی 1388) در گفتگو با تلویزیون عراق گفت­: قدیمی­ترین و سنگین­ترین پرونده ­ی مورد بررسی در وزارت امورخارجه ­ی عراق مربوط به اختلافات این کشور با ایران است. وی در این گفتگوی تلویزیونی عنوان ­کرد که عراق از سال ۲۰۰۳­م(۱۳۸۲) با ایران بر سر مواردی نظیر خطوط مرزی، منابع آب، معادن، تردد­های مرزی، هواپیماهای عراقی در دست ایران و چند مساله دیگراختلاف دارد.
با توجه به این اظهارات و اظهار و نظر­های مشابه از سوی سایر دولت­مردان عراقی، به نظر می­رسد داشتن یک دیپلماسی قوی از سوی دولت­مردان ایران در مواجه­ ی با این­گونه نظر­های رسمی و غیر­رسمی کشور عراق، می­تواند در پیش­برد بهتر و عقل­مدارانه­تر مذاکرات و حل اختلافات موجود کمک فراوانی نماید، چه­ آن­که ما نسبت به جنگ 8 ساله­ ی عراق علیه ایران غرامات زیادی را طلب داریم و دولت­مردان دیپلماسی ایرانی بایستی در مذاکرات خود علاوه­­بر پی­گیری اختلاف­های مرزی به این موضوع هم توجه ویژه داشته باشند.
 

[1]. جعفری ولدانی، اصغر؛ بررسی تاریخی اختلاف مرزی ایران و عراق، مجله­ ی سیاست خارجی، مهر و آذر 1366، ص 23
[2] . ار. مرتامپر، لوئیس؛ بررسی کشور عراق، ترجمه ی جلیل صالحی، تهران، موسسه­ ی انتشارات باغ ابریشم، چاپ اول، 1379، صص34 - 42
[3]. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا؛ تاريخ روابط خارجي ايران از ابتداي دوران صفوريه تا پايان جنگ دوم جهاني،‌ تهران،  انتشارات اميركبير، 1383، صص 390ـ 395
[4]. جعفری ولدانی، اصغر؛ پیشین، صص 54 تا 68
[5]. مکی، حسین؛ تاریخ بیست ساله ­ی ایران، جلد 6، تهران، نشر ناشر، 1362، ص90
[6]. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا؛ سياست خارجي ايران در دوره ­ی پهلوي، تهران، نشر پيكان، 1380، ص 39
[7]. وزارت امورخارجه­ ی ایران، حقایقی چند درباره­ ی اختلاف ایران و عراق راجع ­به شط­­العرب، تهران، وزارت امورخارجه، 1348، ص 45
[8]. بیگدلی، علی؛ تاریخ سیاسی و اقتصادی عراق، تهران، میراث ملل، 1368، ص98
[9]. پارسا دوست، منوچهر؛ زمینه­های تاریخی اختلاف ایران و عراق، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1365، صص 149 ـ 151
[10]. همان، ص 127
[11]. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا؛ سياست خارجي ايران در دوره­ ی پهلوي، پیشین، ص 259
[12]. جعفری ولدانی، اصغر؛ پیشین، ص 65
[13]. ميرفندرسكي، احمد؛ ديپلماسي و سياست خارجي ايران از 3 شهريور 1320 تا 22 بهمن 1357 (در همسايگي خرس)، تهران، نشر پيكان، 1382، صص 194 ـ 196
[14]. محمدیان، علی­رضا؛ اختلاف ایران و عراق، هشت سال جنگ تحمیلی، فصلنامه­ ی تاريخ روابط خارجي، مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امورخارجه­ ی جمهوری اسلامی ایران، شماره 19، تابستان، 1383، ص 125
[15] . بخشايشي اردستاني، احمد؛ اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، تهران، آواي نور، 1379، صص 93ـ 97
[16] . رمضاني، روح‌الله؛ سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، ترجمه­ ی عليرضا طيب، تهران، نشر ني، 1383، ص 86

 

 

لینک منبع

 
ادامه دارد ...
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه میلیتاری یکی از جامع ترین وب سایت های حوزه نظامی در ایران می باشد. این وبگاه کار رسمی خود را از شهریور ماه سال 92 آغاز کرد. همواره هدف و تلاش این وبگاه خدمت به حوزه نظامی کشور عزیزمان ایران بوده و وابسته به هیچ جناح و گروه خاصی نیست. از شما دعوت می شود با پیوستن به این وبگاه برای ما دلگرمی بزرگی باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 583
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 137
  • آی پی امروز : 311
  • آی پی دیروز : 305
  • بازدید امروز : 2,134
  • باردید دیروز : 1,529
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 44
  • بازدید هفته : 8,861
  • بازدید ماه : 20,914
  • بازدید سال : 160,042
  • بازدید کلی : 5,103,031