loading...

میلیتاری (Military) |مقالات نظامی

ناتو اولین اتحاد نظامی زمان صلح در تاریخ آمریکا به شمار می آمد ؛ و انگیزه اصلی تاسیس آن، کودتای کمونیستی فوریه 1948 در چکسلواکی بود . پس از اینکه طرح مارشال اعلام شد ، استالین کنترل کمونیسم بر اروپ

آخرین ارسال های انجمن
عادل خوجه بازدید : 2290 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

ناتو اولین اتحاد نظامی زمان صلح در تاریخ آمریکا به شمار می آمد ؛ و انگیزه اصلی تاسیس آن، کودتای کمونیستی فوریه 1948 در چکسلواکی بود . پس از اینکه طرح مارشال اعلام شد ، استالین کنترل کمونیسم بر اروپای شرقی را افزایش داد . او نسبت به کشور های وفادار مسکو در اروپای شرقی سوء ظن شدیدی پیدا کرده بود . رهبران (مادام العمر) کمونیست این کشور که به پرورش احساسات ملی حتی به میزان اندک ظنین بودند ، تصفیه گشتند ، در چکسلواکی ، کمونیست ها طی یک انتخابات آزاد به عنوان قویترین حزب برگزیده شده و کنترل دولت را در دست گرفتند ؛ و حتی این هم برای استالین کافی نبود . دولت انتخابی سرنگون شد و جان ماساریک ، وزیر امور خارجه غیر کمونیست این کشور ، پسر بنیانگذار جمهوری چکسلواکی ، پس از اینکه تقریبا مطمئن شد تحت تعقیب قاتلان کمونیست قرار دادرد خود را از پنجره دفترش به بیرون انداخته و جان داد . بدین ترتیب یک دیکتاتوری کمونیستی در پراگ تاسیس شد .
برای دومین بار در طول یک دهه ، پراگ به سمبل مقاومت علیه دیکتاتوری تبدیل شد . کودتای کمونیستی اکنون ، 9 سال بعد از اشغال پراگ توسط نازی ها به اتحاد ایالات متحده و دمکراسی های اروپای غربیدر جهت مخالفت با تحمیل سرنوشتی مشابه در هر یک از کشورهای اروپایی دیگر انجامید .
بی رحمی های کودتای چک این هراس را که ممکن است شوروی ها بانی اشغالگری های مشابه دیگری – مثل مقدمه چینی یک کودتای کمونیستی ، به رسمیت شناختن یک دولت کونیستی جدید و استفاده از نیروی نظامی برای پشتیبانی از آن – باشند ، زند کرد . بنابر این در آوریل 1948 چند کشور اروپای غربی پیمان بروکسل را تشکیل دادند ، پیمان دفاعی که برای مقابله با هر گونه تلاش جدی در جهت سرنگونی دولتهای دمکراتیک شکل گرفت . به هر جهت همه تحلیل های مربوط به میزان نسبی قدرت نشان داد که اروپای غربی دارای قدرت کافی برای دفع حمله شوروی نیست . بنابر این سازمان پیمان آتلانتیک شمالی تشکیل شد . به دنبال آن این سازمان خود را برای ایجاد تغییر غیر منتظره در سیاست خارجی آمریکا آماده کرد ؛ و به همین منظور نیروهای آمریکا و کانادا تحت فرماندهی بین المللی ناتو به ارتشهای اروپایی پیوستند . نتیجه این امر رویارویی دو اتحاد نظامی و دو قلمرو قدرت در سرتاسر خط تقسیم در اروپای مرکزی بود .
اما این روندی نبود که آمریکا تصور ان را داشت . طرفداری از فلسفه ویلسون قدرتمند تر از آن بود که اجازه دهد آمریکا برای حمایت از وضعیت موجود ارضی اروپا به یک اتحاد متوسل شود . بنابراین سخنگویان دولت ترومن به منظور دفاع از موازنه قوا ، تلاش کردند ناتو را از هر چیزی شبیه یک ائتلاف سنتی متمایز سازند . هدف آنها برای ایجاد ( موقعیت های قدرت ) که مکررا آن را تکرار میکردند مستلزم مهارت بسیار زیادی بود . وقتی وارن اوستین، سناتور سابق و سفیر فعلی این کشور در جامعه ملل در آوریل 1949 از سوی ناتو در برابر کمیته روابط خارجی سنا شهادت میداد به این مساله پرداخت :

هنگامی که سازمان ملل تشکیل شد ، عصر موازنه قدیمی قوا به پایان رسید . این سازمان با موظف کردن کشورهای عضو به انسجام تلاش هایشان در جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی و برای رسیدن به این هدف ، دست به اقدام جمعی موثر ، رسما صلح را به عنوان قدرت برتر معرفی کرده و موازنه قدیمی قوا را بی اعتبار ساخت .

کمیته روابط خارجی سنا با خشنودی تمام این تشبیه را پذیرفت . اکثر ناظرانی که از طرف پیمان آتلانتیک شهادت میدادند به سندی از وزارت خارجه ، تحت  عنوان ( اختلاف پیمان اتلانتیک شمالی و اتحادهای نظامی سنتی ) استناد کردند . این سند فوق العاده ، یک بررسی تاریخی از هفت اتحاد که به اوایل قرن نوزدهم باز می گشت ، یعنی از ( اتحاد  مقدس )سال 1815 تا پیمان سال 1939 نازی ها و شوروی ، را در خود گنجانده بود . نتیجه این بررسی این بود که پیمان آتلانتیک شمالی هم از نظر ساختار ظاهری و هم متحوا با بقیه اتحاد ها متفاوت است . در حالی که اکثر اتحاد های قدیمی ، صادقانه ، تنش های توسعه طلبانه و یا سلطه جویانه را رد میکردند ، اما غالبات اهدافی به غیر از اهداف دفاعی را مد نظر داشتند .
این سند وزارت خارجه به طور شگفت انگیزی ، ادعا کرد ناتو برای دفاع از وضعیت کنونی اروپا طرح ریزی نشد ، و این امر مطمئنا برای متحدان آمریکا تازگی داشت . طبق گزارش های این سند ، اتحاد آتلانتیک شمالی از اصول غیر ارضی حمایت میکرد ؛ این اتحاد با اصل تغییر مخالفتی نداشت بلکه با استفاده از زور برای ایجاد تغییر مخالفت میکرد . این تحلیل وزارت خارجه در خاتمه نتیجه میگرفت که پیمان اتلانتیک شمالی علیه هیچ فرد خاصی جهت گیری نشده است ، بلکه سعی دارد در مقابل تهاجم ایستادگی کند . در ضمن هدف پیمان را تقویت ( موازنه قانون ) دانست نه تاثیری گذاری بر تغییر ( موازنه قوا ) . ابن سند پیمان آتلانتیک شمالی و پیمان معاصر آن ، ریو را که برای دفاع از سرزمین غرب تنظیم شد به عنوان ، ( تحول در مفاهیم امنیت جمعی ) معرفی کرده و بر رای ( تام کنالی ) رئیس کمیته سنا ، مبنی بر اینکه این پیمان تنها یک پیمان نظامی نیست بلکه ( اتحادی علیه اصل جنگ ) می باشد صحه گذاشت .
هیچ یک از فارق التحصیلان رشته تاریخ به خاطر چنین تحلیلی نمره قبولی نگرفته اند. از نظر تاریخی ، اتحاد ها خیبلی بندرت کشورهایی را که  علیه آنها هدف گیری می شدند نام می بردند . در عوض به شرایطی می پرداختند که باید برای عملی کردن آن اتحاد اعلام می شد ، همان کاری که پیمان اتلانتیک شمالی انجام داد . اتحاد شوروی 1949 تنها متجاوز بالقوه در اروپا به شمار می آمد و نسبت به گذشته دیگر لزومی به ذکر اسامی نبود . پا فشاری بر اینکه ایالات متحده از قانون دفاع می کرد نه از خاک هیچ یک از کشورها ، اساسا مخصوص آمریکا بود ، و به کشورهایی که بیشترین هراسشان توسعه طلبی های ارضی شوروی بود اطمینان چندان نمیداد . می توان گفت آمریکا با تغییراتی که به اجبار تحمیل میشد مقابله میکرد . در تمام تاریخ اروپا هیچ تغییرات ارضی را نمیتوان نام برد که در نتیجه روندی بدون توسل به زور انجام گرفته باشد .
با این وجود اسناد بسیار اندکی از وزارت خارجه به این صورت مورد تصویب صریح کمیته طبیعتا محتاط روابط خارجی سنا قرار گرفت . سناتور کنالی در ترویج این تفکر دولت که هدف ناتو مخالفت با مفهوم تجاورز و نه هیچ کشور خاصی بود تلاش فراوانی به عمل آورد . بخشی از اظهارات دین آچسون ، وزیر خارجه ، گواه بر این اشتیاق غیر قابل وصف کنالی است :

رئیس {سناتور کنالی} : جناب وزیر ، شما تقریبا به وضوح اعلام کردید که هدف این پیمان کشور خاصی نبوده و تنها با ملت یا کشوری به مخالفت  بر می خیزد که علیه انحصای قدرت های امضاء کننده دست به تهاجم مسلحانه زده یا قصد انجام آن را داشته باشد . درست است ؟
آچسون : درست است ، سناتور کنالی. هدف این پیمان کشور خاصی نیست ؛ بلکه صرفا تهاجم مسلحانه مورد نظرش می باشد . رئیس : بعبارت دیگر ، اگر کشوری به غیر از امضاء کنندگان این پیمان طرح هایی را برای تجاوز یا حمله نظامی به کشور دیگری پایه ریزی و یا تنظیم کند به این پیمان مربوط نمیشود .
آچسون : همین طور است ، قربان ؛ و به نظر من هر کشوری که ادعا کند این پیمان علیه آن جهت گیری میکند ، باید این تذکر کتاب مقدس را به خاطر آورد که ( فرد گناهکار  حتی اگر تعقیب کننده ای نداشته باشد می گریزد )
وقتی این کمیته به تحلیل موضوع پرداخت عملا از طرف کلیه شاهدان دیگر نیز شهادت داد ، مانند وزیر دفاع ، لوئیس جانسون :
رئیس : در حقیقت این پیمان در هیچ مفهومی یک اتحاد نظامی محسوب نمی گردد ؛ بلکه به دفاع در مقابل یک حمله نظامی محدود میگردد .
جانسون : همین طور است قربان .
رئیس : این کاملا مخالف اصول اتحاد نظامی است .
سناتور تایدینگز : بله فقط اتحاد دفاعی .
رئیس : تنها دفاع . و اگر بخواهید نام اتحاد بر آن بگذارید با بگوییم اتحاد صلح .
جانسون : من کاملا با شما هم عقیده هستم .
رئیس : این پیمان علیه حمله نظامی و جنگ بوده و از ضرورتهای وظایف عمده یک اتحاد نظامی ، آن گونه که ما انها را می شناسیم ، بهره ای ندارد . درست است ؟
جانسون : بله قربان .

به طور خلاصه ، اتحاد اتلانتیک ، واقعا یک اتحاد نبود بلکه ادعای عمومیت بخشیدن به اخلاق را داشت . این اتحاد را می شد نماینده اکثریت آرام جهان علیه اقلیت مشکل آفرین دانست . به عبارت دیگر ، نقش اتحاد آتلانتیک ، ظهور در صحنه درگیری تا زمان آغاز اجرای ( اقدامات لازم برای احیای صلح و امنیت ) توسط سازمان ملل بود .
دین آچسون وزیر خارجه لایق و کاملا آشنا با تاریخ کشورش بود . همان گونه که بسیاری از تحلیل های دقیق در مورد موضوعات ژئو استراتژیک آشکار بود ، آچسون نسبت به لزوم موازنه قوا احساس مشخصی داشت . اما در دیدگاهش نسبت به دیپلماسی به اندازه کافی آمریکایی فکر میکرد و اعتقاد داشت که اروپا بر خلاف شعارهایش در رابطه با توازن قوا دچار خطا شده بود ، و برای اینکه مفهوم موازنه برای آمریکایی ها معنی بدهد لازم است در بعضی آرمانهای عالی تر گنجانده شود . پس از تصویب پیمان اتلانتیک شمالی ، آچسون در یک سخن رانی خطاب به فارق التحصیلان دانشگاه هاروارد ، در دفاع ( به سبک آمریکایی) از این پیمان چنین گفت ؛

... این پیمان ، همکاری بین المللی را در جهت حفظ صلح ، ترفیع حقوق بشر ، بهبود سطح زندگی مردم و افزایش احترام به اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت مردم توسعه بخشیده است .

اجمالا باید گفت ، آمریکا هر کاری برای اتحاد آتلانتیک انجام داد جز اینکه آن را یک اتحاد بنامد . این کشور مادامی که اقداماتش می توانست با دکترین امنیت جمعی ( که ویلسون اولین بار آن را به عنوان راه چاره ای برای سیستم اتحاد پیشنهاد کرد ) توجیه شود ، سیاست تاریخی ائتلاف را به کار می برد . بنابر این موازنه قدرت اروپایی ، در معانی بیان آمریکا در حال احیاء بود .

ادامه دارد ...


منبع ... ؛
دیپلماسی ، هنری کسینجر ، ترجمه فاطمه سلطانی یکتا و رضا امینی ، انتشارات اطلاعات 1378 تاریخ انتشار کتاب اصلی به همین عنوان 1994 - جلد دوم فصل هجدهم ص43 به بعد ، ..

http://www.military.ir/forums/topic/26960-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%B1-4/

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه میلیتاری یکی از جامع ترین وب سایت های حوزه نظامی در ایران می باشد. این وبگاه کار رسمی خود را از شهریور ماه سال 92 آغاز کرد. همواره هدف و تلاش این وبگاه خدمت به حوزه نظامی کشور عزیزمان ایران بوده و وابسته به هیچ جناح و گروه خاصی نیست. از شما دعوت می شود با پیوستن به این وبگاه برای ما دلگرمی بزرگی باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 583
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 137
  • آی پی امروز : 161
  • آی پی دیروز : 238
  • بازدید امروز : 508
  • باردید دیروز : 1,358
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 21
  • بازدید هفته : 4,074
  • بازدید ماه : 37,216
  • بازدید سال : 176,344
  • بازدید کلی : 5,119,333