loading...

میلیتاری (Military) |مقالات نظامی

شاه که مقاومت جبهه ملی و اوج گیری مصدق و یارانش را دید ، بیش از پیش به غرب نزدیک شد . بدین ترتیب در نیمه سال 1329 دیگر چیزی از تصویر آن جوان دمکرات سویس درس خوانده ، که فروغی رجال و بزرگان را در شه

آخرین ارسال های انجمن
عادل خوجه بازدید : 1335 دوشنبه 16 آذر 1394 نظرات (0)

شاه که مقاومت جبهه ملی و اوج گیری مصدق و یارانش را دید ، بیش از پیش به غرب نزدیک شد . بدین ترتیب در نیمه سال 1329 دیگر چیزی از تصویر آن جوان دمکرات سویس درس خوانده ، که فروغی رجال و بزرگان را در شهریور 20 به سلطنتش راضی کرد ، باقی نماند و تمام شد . دو سالی وقت لازم بود که تمام مردم ایران ایران دریابند فرزند رضا شاه گرچه قدرت او را ندارد ولی در سرسپردن به بیگانگان از او جلو می زند .

جنگ کره آغاز شده بود و خوف آن می رفت که آرامش پس از جنگ جهانی ، به فاصله پنج سال شکسته شود . ترس از استالین اروپا و آمریکا را به هم نزدیک کرد و در کنفرانس لندن که وزیران خارجه متفقین در آن شرکت داشتند یکی از بحث ها ایران بود . آنها گرچه در مورد آینده نفت ایران به توافق نرسیدند ، ولی یکدیگر را قانع کردند که باید دولتی قدرتمند و ضد کمونیست در تهران بر سرکار آید ، نگاه ها به رزم آرا دوخته شد که مدتی در مقام رئیس ستاد ارتش به خارجیان عشوه می فروخت . روز پنجم تیر دولت منصوربه طرز عجیبی استعفا داد ، شاه که از رزم آرا بیش از دکتر مصدق می ترسید با اکراه و زور و تهدید سفارت آمریکا حکم صدرات رزم آرا را امضا کرد . حالا موقع ترفندهای پارلمانی بود ، مصدق می دانست که درباریان در ته دل خود از از رزم آرا می ترسند ، پس حمله را آغاز کرد ، در این کار علاوه بر نیروی خودش ، دشمنان (درباریان) هم با او بودند و مصدق با حرکتی بین دو جناح از هیات حاکمه اختلاف انداخت و تقریباً به کاری موفق شد که مدرس در مجلس چهارم کرد و با وجود آن که در اقلیت قرار داشت ولی عملاً گرداننده مجلس شد . به اشاره شاه درباریان نیز آرام پشت مصدق پناه گرفتند . 
 
دکتر فاطمی ، مقدم رزم آرا در سرمقاله «باخترامروز» با عنوان «در ایران دیکتاتوری پا نمی گیرد» استقبال کرد و روز معرفی دولت ، مصدق و فاطمی ، مکی و بقائی چنان کردند که مجلس آتش گرفت . مصدق فریاد زد «خودم با همین دست ها سرت را مثل جوجه می کنم» مخاطب او رزم آرا بود . درباریان جرات مقابله مستقیم نداشتند و از عتاب سفارت انگلستان وسفیر تازه از راه رسیده آمریکا می ترسیدند .
 
در این مبارزات ، مادر حسین فاطمی خود را به خانم ضیاالسلطنه همسر دکتر مصدق رساند و از خواست تا برای این بچه سید که اصلاً به فکر خود نیست مادری کند ، خانم ضیاء السلطنه ترمه ای را که در مراسم عقد منصوره دختر دردانه اش انداخته بود فرستاد تا در سر سفره عقد سید حسین پهن کنند . حسین سی و چهار ساله بود و می باید برای خود زندگی بسازد و دکتر مصدق حرف او را نشنیده گرفت که می گفت وقت برای این کارها ندارم . حسین داماد شد ، عروس پریوش دختر بیست و دو ساله سرهنگ سطوتی معروف به «قزاق»
 
رزم آرای حیله گر وقتی توسط محمود هدایت برادر همسرش این خبر را دریافت داشت هدیه ای برای عروسی دکتر فاطمی فرستاد و چند روز بعد ، در بامدادی زود در خانه او را کوفت . حسین مشغول نوشتن سرمقاله باختر امروز بود . هر روز صبح زود ابتدا آن را می نوشت و بعد به مجلس می رفت و کار روزانه خود را آغاز می کرد . در آن روز رزم آرا هرچه زد که سید حسین را رام و با خود موافق کند ، از نقشه های بلند بالای خود برای اصلاح کشو و جلوگیری از فساد گفت و از این که با بیگانگان بازی می کند و قصد آن دارد که کار نفت را به سامانی رساند و حقوق ملت را به دست آورد ، سید حسین با ناباوری او را نگریست و در پایان فقط یک حرف زد : «تیمسار ما مرادی داریم نامش دکتر مصدق است اگر او را راضی کردید کار درست می شود ، رضایت من فایده ای ندارد » این حرف را آن روزها دیگرانی هم می گفتند اما رزم آرا دریافت که دربیان این سید چیزی از حقیقت نهفته است ، پس دست به دامان خانواده هدایت (خانواده همسرش) شد تا او را با دکتر مصدق روبرو کنند . این ملاقات هم به جائی نرسید . رزم آرا شمشیر از رو بست و فردای روزی که سرمقاله «باختر امروز» مسئله نفت را پیش کشیده بود دستور داد آن را توقیف کنند.
 
اما توقیف باختر امروز هم نه که اثری نداشت بلکه اعتصاب جمعی دانشجویان را درپی آورد و حسین فاطمی از آن که بود عزیزتر شد . 
حالا در مجلس ، دکتر مصدق خود را به ریاست کمیسیون نفت رسانده و مشغول بررسی لایحه الحاقی بود . نمایندگان طرفدار دولت و درباریان ، وقت می کشتند و زمان می خریدند تا رزم آرا جای پای خود را محکم کند چاره ای نبود جز آنکه مصدق تحرکی به صحنه بدهد ، پس ورقه استیضاح دولت را با امضای اعضای جبهه ملی روی میز رئیس مجلس گذاشت ، تا این زمان رزم آرا توانسته بود از زیر بار اظهار نظر دربارۀ لایحه نفت طفره برود و درباره آن به این بهانه که «دولت قبلی لایحه ای داده و ما نظری نداریم مجلس خود نظر بدهد » ، طفره برود . در این زمان بود که بن بست داشت طولانی می شد ، دکتر فاطمی که با مطبوعات و مردم در تماس بود ، می دانست که رزم آرای زیرک با توانایی غریبی که در به دست آوردن دل این و آن دارد حتی پکوف سفیر شوروی را هم با خود همدل کرده و از طرفی با توده ای ها هم سر و سری دارد ، ویر نیست که موفق شود و مجلس را هم به دست شاه منحل کند ، پس سر در گوش مصدق گذاشت و سخن از ملی کردن صنعت نفت گفت .
 
دکتر مصدق قبلاً وقتی رحیمیان نماینده هواخواه حزب توده در مجلس سیزدهم همین پیشنهاد را آورده بود که امضا کند ، به بهانه آن که لغو یک قرار داد حقوقی ، یک طرفه امکان پذیر نیست ، از امضای آن سرباز زده بود . اما این بار دکتر فاطمی مشاور و همدلش بود که به او می گفت ، دامی نبود که توده ای ها نهاده باشند . دکتر مصدق که در کمیسیون نفت به بن بست رسیده بود ، به فاطمی گوش سپرد که می گفت «زمان مساعد است و با وضعی که در مملکت وجود دارد استیفای حقوق ملت کاری است غیر ممکن مگر آنکه شوری بزرگ برپا شود ، خصوصاً که به هرحال دولت انگلیس مالک اکثریت سهام شرکت نفر است پس هرکاری که بکنیم در عمل کار خود را می کند . اصلاً چرا لغو قرارداد 1933 را که در زمان رضا شاه به زور بسته شد و تقی زاده وزیر دارایی وقت هم به اکراه و اجبار خود اقرارکرد در دستور نگذاریم . لغو قرار داد ، سپس خلع ید از انگلیسی ها و بعد ...
 
دکتر مصدق موافقت خود را به موافقت نمایندگان عضو جبهه ملی موکول کرد ، دکتر فاطمی همین استدلال را با اصرار با آن ها هم در میان نهاد و همگی را موافق کرد . در جلسه ای که در منزل محمود نریمان برپا شد ، دکتر فاطمی به دستور مصدق پیشنهاد خود را مطرح کرد و همگی امضا کردند . 
 
وقتی پیشنهاد سنجیده و مطالعه شدهِ جبهه ملی در مجلس مطرح شد ، جلسه ای خصوصی برپا گشت ، همه غافلگیر شده بودند و برای آن که گریبا خود را رها کنند باز کار را به کمیسیون نفت محول کردند ، این بار کمیسیون نفت با تمام اعضای درباری که در آن بودند ماده ای را تصویب کرد به این عنوان که «لایه الحاقی تامین کننده حقوق ملت نیست » کاری که تا همان روزها از قبولش اکراه داشتند . رزم آرا به مقاومت برخاست و وقتی در مجلس ناچار به سخن گفتن شد .
 
دکتر مصدق اعلام داشت :«حکومتی را که به چنین پستی و بنده صفتی تن دهد ، ملت ایران قانونی نمی شناسد و هرگونه عملی از این دولت سربزند به حساب ملت ایران نبوده و برای مردم تعهد آور نیست ...» در این سخنرانی دکتر مصدق از نظر ملت و فتاوی علمای اعلام سخن گفت . انعکاس این سخنان در باختر امروز روزِ بعد ، اول تهران و بعد سراسر کشور را به آتش کشید . دکتر مصدق با استفاده از همین فرصت در کمیسیون نفت ، صحنه را چنان آراست که چاره ای جز تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت نبود . نمایندگان از رزم آرا و قدرت تهدید کننده او می ترسیدند ، درحالی که در همان لحظات فتوا صادر شده و خلیل طهماسبی در تدارک کار بود و سپهبد حاجعلی رزم آرا آخرین لحظات عمر را سپری می کرد . صدای گلوله طهماسبی که در بهارستان پیچید و خبر آن به کمیسیون نفت رسید ، رنگ از روی همه پرید دکتر مصدق در سالن جلسه کمیسیون نفت را بست و کلید را در جیب گذاشت . دکتر فاطمی شیفته همین حرکات پیش بینی نشده دکتر مصدق بود . اعضای کمیسیون برای فرار از چنگال مصدق پای لایحه امضا گذاشتند و مردم به خیابان ها ریختند ، دکتر فاطمی شب در خانه ، کنار تازه عروس خود گریست . در آن التهاب بود که دربار برای گرفتن حکم صدارت حسین علا او را به خانه دکتر مصدق فرستاد . و علا تا دکتر مصدق -آشنای قدیمی- به او تبریک نگفت این مقام را نپذیرفت و شاه نامۀ معرفیش به را به مجلس ننوشت . اما علا ندانست که دکتر مصدق در آن نیمه شب سخنی دیگر هم گفت «معین الوزاره ، اجرای این قانون به عهده شمسات !» فقط وقتی که 12 روز بعد مجلس سنا نیز زیر فشار افکار عمومی ، قانون ملی کردن صنعت نفت را به تصویب رساند و مردم به خیابان ریختند ، آن سیاستمدار کهنه کار ، حسین علا، دریافت که به چه دامی افتاده است .
 
ادامه دارد ....
 
 
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه میلیتاری یکی از جامع ترین وب سایت های حوزه نظامی در ایران می باشد. این وبگاه کار رسمی خود را از شهریور ماه سال 92 آغاز کرد. همواره هدف و تلاش این وبگاه خدمت به حوزه نظامی کشور عزیزمان ایران بوده و وابسته به هیچ جناح و گروه خاصی نیست. از شما دعوت می شود با پیوستن به این وبگاه برای ما دلگرمی بزرگی باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 583
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 137
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 323
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 2,403
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 21,203
  • بازدید سال : 160,331
  • بازدید کلی : 5,103,320