loading...

میلیتاری (Military) |مقالات نظامی

ترومن دکترین خود را به عنوان ( سیاست "ایالات متحده" حمایت از مردم آزادی که فشارهای خارجی یا گروه های مسلح سعی دارند آنها را تحت انقیاد در آورند ) معرفی کرده بود . انتقاد از هدف دمکراسی مد

آخرین ارسال های انجمن
عادل خوجه بازدید : 2681 دوشنبه 14 بهمن 1392 نظرات (0)

ترومن دکترین خود را به عنوان ( سیاست "ایالات متحده" حمایت از مردم آزادی که فشارهای خارجی یا گروه های مسلح سعی دارند آنها را تحت انقیاد در آورند ) معرفی کرده بود . انتقاد از هدف دمکراسی مدافع ، هر دو سوی طیف فکری را در بر میگرفت : عده ای  اعتراض میکردند که آمریکا از کشورهایی دفاع میکند که اگر چه مهم ، اما از نظر اخلاقی فاقد ارزش هستند ؛ و عده دیگر معترض شدند که آمریکا خود را به دفاع از جوامعی متعهد ساخته که ، خواه آزاد باشند یا نه ، برای امنیت این کشور جنبه حیاتی ندارند.
این ابهامی بود که هرگز برطرف نشد و در مورد اهداف آمریکا تقریبا در هر بحرانی که تا به امروز پایان نیافته است مباحثاتی را به وجود می آورد . از آن پس سیاست خارجی آمریکا مجبور شد از میان کسانی که این کشور را به خاطر اقدامات غیر اخلاقی مورد انتقاد قرار میدهند و آنهایی که این سیاست را بخاطر اینکه فراتر از منافع ملی گام بر میدارد سرزنش میکنند مسیر خود را پیش میبرد .
وقتی این چالش بعنوان آینده دمکراسی تعریف شد ، آمریکا نمیتوانست منتظر بماند تا یک جنگ داخلی مانند آنچه در یونان اتفاق افتاد به وقوع پیوندد ؛ پس تلاش برای بهبود اوضاع یک غریزه ملی بود . در پنجم ژوئن ، کمتر از سه ماه بعد از اعلام دکترین ترومن ، مارشال ، در یک سخنرانی در هاروارد ، هنگامی که آمریکا را به از میان بردن شرایط اجتماعی و اقتصادی که منجر به پرخاشگری میشود متعهد ساخت ، سعی کرد دست به همین کار بزند . مارشال اعلام کرد که آمریکا به بهبود وضع اروپا ، پایان " نا امیدی ها " ، " آشوب های سیاسی"، "بهبود اقتصاد جهان "، و "تقویت سازمانهای آزاد " کمک خواهد کرد . بدین ترتیب : اطمینان می دهم هر دولتی که میل دارد به این امر {اصلاحات} کمک کند با همکاری کامل ایالات متحده روبرو خواهد شد . به عبارت دیگر مشارکت در طرح " مارشال " حتی برای دولت های قلمرو شوروی آزاد بود .
ایالات متحده که با یک برنامه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی پایه هایش را محکم کرده بود اعلام کرد این کشور نه تنها با هر دولت بلکه با هر سازمانی که مانع روند اصلاحات در اروپا شود به مخالفت برخواهد خواست . مارشال موانع را حزب کمونیست و سازمانهای مهم آن تعریف کرد : " دولتها ، احزاب سیاسی ، یا گروه هایی که در پی قوت بخشیدن به بدبختی های بشر هستند تا از نظر سیاسی یا هر جنبه دیگر از آن بهره ببرند با اعتراض ایالات متحده روبرو خواهند شد "
تنها کشوری به ایده آلی ، پیشگامی و نسبتا با تجربگی ایالات متحده میتوانست ، صرفا بر اساس منابع خود ، چنین طرحی برای اصلاح اقتصاد جهانی پیشنهاد کند ؛ و گسترش این دید منجر به تعهدی ملی شد که تقویت جنگ سرد پیروزی نهایی آن را تشکیل میداد . مارشال گفت ، برنامه اصلاحات اقتصادی " نه تنها علیه هر کشور یا دکترین بلکه علیه فقر ، گرسنگی ، بدبختی و آشوب هدایت خواهد شد " درست مانند وقتی که منشور آتلانتیک اعلام شد مشخص گشت که جهاد جهانی علیه گرسنگی و نا امیدی آمریکا برای آمریکا متقاعد کننده تر از توجه به منافع شخصی یا موازنه قدرت بود .
در پایان همه این ابتکارعمل های کم و بیش تصادفی سندی بدست آمد که برای بیش از یک نسل به عنوان کتاب مقدس " سیاست جلوگیری از توسعه طلبی " (که نام مناسبی برای آن است) عمل کرده است . کلیه مسیر های فکری بعد از جنگ آمریکا در مقاله ای شگفت آور در شماریه ژوئیه 1947 نشریه فارین افیرز منتشر شد . این مقاله که عنوان مستعار X به امضا رسید ، در واقع نوشته جرج اف کنان بود که در آن زمان ریاست ستاد برنامه ریزی سیاسی وزارت امور خارجه را برعهده داشت . از میان هزاران مقاله ای که بعد از جنگ جهانی دوم نگاشته شد ، مقاله کنان تحت عنوان " ریشه های رفتار شوروی " جایگاه خاص خود را داشت . کنن در این مقاله که صریح ، دارای استدلالی پر سوز و گداز و از نظر ادبی سازگار با " تلگرام طولانی " اش بود شوروی را به چالش با فلسفه تاریخ تحریک میکرد .
تا زمان انتشار مقاله کنان ، ناسازگاری های شوروی موضوعات اصلی اسناد سیاسی تشکیل میدادند. کمک برجسته او به مباحثات سیاسی توضیح این موضو بود که خصومت با دمکراسی ، ریشه در ساختار داخلی شوروی دارد . وی همچنین به بررسی علت تاثیرپذیری این ساختار از سیاستهای صلح امیز غرب پرداخت .
تنش با جهان خارج جزئی از طبیعت فلسفه کمونیستی و ، بالاتر از آن جزیی از روش اداره امور داخلی نظام شوروی به شمار می امد .این حزب تنها گروه سازماندهی شده درون شوروی را تشکیل میداد ؛ و بقیه افراد جامعه بصورت یک توده نابالغ در نظر گرفته میشدند. بنابراین خصومت اتحاد شوروی با جهان خارج ،تلاشی بود در جهت تطبیق امور بین الملل با نظم داخلی این کشور . نگرانی عمده سیاست شوروی از این قرار بود :
"
کسب اطمینان از اینکه این کشور هر خلاء و شکافی در حوزه قدرت
جهانی که برایش امکان پذیر بوده پر کرده است . اما اگر در مسیرش
به موانع غیر قابل تسخیری برخورد کند ، از نظر فلسفی انها را پذیرفته
و خود را با آنها وفق میدهد ... هیچ اثری از این احساس در فلسفه شوروی
وجود ندارد که در یک زمان فرضی باید به هدفش برسد . "

راه شکست استراتژی شوروی " سیاست محکم جلوگیری از توسعه طلبی بود ؛ و این سیاست به گونه ای طرح ریزی شد که در هر منطقه ای که نشانی از تخطی از منافع یک جهان آرام و صلح آمیز از جانب روسها به چشم بخورد ، بشدت با آن مقابله شود "
مقاله " X  "  کنان تقریبا مانند هر سند معاصر دیگر سیاست خارجی، جزییات یک هدف دیپلماتیک دقیق را نادیده گرفته و آرزوی صد ساله آمریکابرای نیل به صلح از طریق تغییر ایدولوژی حریف را تشریح کرد . البته زبان کنان بسیار شیواتر و در کش بسیار تیزتر از دیگر نویسندگان معاصرش بود . اما اختلاف کنان با کارشناسان دیگر را میتوان توصیف مکانیزمی دانست که دیر یا زود به واسطه آن نظام شوروی از طریق مبارزه قدرت اساسا تغییر شکل میافت . از آنجا که این نظام {شوروی} هرگز موفق به انتقال قدرت قانونی نشده بود ، کنان توسل قدرت طلبان به توده های بی تجربه و بی اطلاع از سیاست را به منظور یافتن حمایت برای ادعا های خود محتمل میدانست .

"اگر روزی چنین اتفاقی می افتاد ، عواقب عجیبی میتوانست برای حزب کمونیست به دنبال
داشته باشد ؛ زیرا کلا عضویت در این حزب در سایه اطاعت و انظباط شدید امکان پذیر
بود نه در مصالحه و سازش .. و در صورتی که هر اتفاقی موجب در هم گسیختگی اتحاد
و سودمندی این حزب میگشت، روسیه شوروی میتوانست یک شبه از یکی از قدرتمندترین
جوامع ملی به یکی از ضعیف ترین و رقت بار ترین آنها تبدیل شود . "

هیچ سند دیگری به این دقت وقایع بعد از گورباچف را پیش بینی نکرد ؛ و پس از چنین فروپاشی جامعی در اتحاد شوروی ، اشاره به این موضوع که کنن چه ماموریت دشواری برای مردمش تعیین کرده بود شاید عیب جویی به نظر برسد . زیرا او آمریکا را در آینده ای نامشخص ، به مبارزه با فشار های شوروی در طیف گسترده از فرهنگهای آسیا ، خاورمیانه و اروپا را در برمیگرفت متعهد کرده بود . بعلاوه کرملین در انتخاب نقطه حمله اش آزاد بود و احتمالا جایی که این کشور بر میگزید بیشترین امتیاز را برایش داشت . در طول بحرانهای بعدی ، تصور میشد هدف سیاسی آمریکا حفظ وضعیت موجود و تلاش سراسری برای فروپاشی نهایی کمونیسم ، پس از یک سری درگیری های طولانی و ظاهرا بی نتیجه ، باشد .
دکترین قوی و حتی قهرمانانه مبارزه دایم ، مردم آمریکا را به نبردی بی پایان با قوانینی متعهد میساخت که ابتکار عمل را به حریف داده و نقش آمریکا به تقویت کشورهایی که تا آن زمان در تقسیم قلمرو قدرت ، طرف این کشور بودند محدود میکرد . سیاست جلوگیری از توسعه طلبی در دورانی که آمریکا از بیشترین قدرت نسبی برخوردار بود - زمانی که هنوز انحصار بمب اتم را در اختیار داشت - با تقاضای شدید برای مذاکرات زمان با ارزشی را به هدر داد .
بنابراین رهایی اتحاد شوروی تبدیل به هدف نهایی سیاست ؛ ثبات وقتی بدست می آمد که دشمن دفع گردد . اینکه کنان مقاله اش را با عباراتی به پایان رساند ه هموطنان ناشکیبا و صلح طلبش را به ارزش صبر راهنمایی کرده و نقش بین المللی آنها را محکی بر شایستگی کشورشان دانسته تصادفی نبود :

" موضوع روابط آمریکا و شوروی اساسا سنجش ارزش ایالات متحده به عنوان
یک ملت در میان ملت هاست ... ناظرات متفکر در روابط آمریکا و روسیه هیچ
دلیلی برای انتقاد از چالش کرملین با جامعه آمریکا نمیبینند ؛ بلکه قدر دان مشیت
الهی هستند زیرا این چالش ، امنیت کامل آنها را وابسته به اتحاد با هم و پذیرش
مسئولیت رهبری اخلاقی و سیاسی ساخت . "

یکی از خصایص برجسته این احساسات اصیل ، دو جنبه بودن عجیب آن بود . این سیاست آمریکا را به ماموریت جهانی ترغیب کرد اما وظیفه را آن قدر مشکل و پیچیده ساخت که این کشور برای انجام آن تقریبا از هم گسیخته شد . البته این دو جنبگی جلوگیری از توسعه طلبی ظاهرا انگیزه فوق العاده ای به سیاست آمریکا داد . این سیاست اگر چه ضرورتا در رابطه با دیپلماسی مربوط به اتحاد شوروی غیر فعال بود اما وقتی در مقام ساخت " موقعیت های قدرت "در قلمرو اقتصادی و نظامی قرار گرفت خلاقیت عجیبی از خود نشان داد . این بدین علت بود که در سیاست جلوگیری از توسعه طلبی درسها و اعتقاداتی نهفته بود که ریشه در دو تجربه مهم آمریکا از نسل قبل داشت : از طرح " مراوده جدید " به این اعتقاد رسید که تهدید ثبات سیاسی در وهله نخست از خلاء بین انتظارات اجتماعی و اقتصادی واقعیات ناشی میشود " طرح مارشال " ؛ و از جنگ جهانی دوم {آمریکا} این درس را گرفت که بهترین حمایت در مقابل تهاجم ، داشتن قدرت سراسری و تمایل به استفاده از آن (اتحاد آتلانتیک شمالی) می باشد . طرح مارشال از آن جهت تنظیم شد که اروپا را بر ان دارد که از نظر اقتصادی روی پای خود بایستد و ناتو (سازمان پیمان اتلانتیک شمالی) برای مراقبت از امنیت آن بوجود آمد .



منبع ... ؛
دیپلماسی ، هنری کسینجر ، ترجمه فاطمه سلطانی یکتا و رضا امینی ، انتشارات اطلاعات 1378 تاریخ انتشار کتاب اصلی به همین عنوان 1994 - جلد دوم فصل هجدهم ص43 به بعد !

http://www.military.ir/forums/topic/24196-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%B1-3/

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه میلیتاری یکی از جامع ترین وب سایت های حوزه نظامی در ایران می باشد. این وبگاه کار رسمی خود را از شهریور ماه سال 92 آغاز کرد. همواره هدف و تلاش این وبگاه خدمت به حوزه نظامی کشور عزیزمان ایران بوده و وابسته به هیچ جناح و گروه خاصی نیست. از شما دعوت می شود با پیوستن به این وبگاه برای ما دلگرمی بزرگی باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 583
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 137
  • آی پی امروز : 225
  • آی پی دیروز : 273
  • بازدید امروز : 772
  • باردید دیروز : 1,028
  • گوگل امروز : 19
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 5,970
  • بازدید ماه : 18,023
  • بازدید سال : 157,151
  • بازدید کلی : 5,100,140