بخش دوم
از تام کوپرنویسنده و مترجم : شاهو صالح
کمک های جدید برای نیروی هوایی آذربایجان
حملات آذری ها در ژوئن 1992 ارمنی ها را تحت فشار قابل توجهی قرار داد ، اما منجر به قطع گذرگاه لاچین نشد . اما این حملات متوقف نشد ، به خصوص که نیروی نظامی آذری ها در حال دریافت تجهیزات بیشتر بود و بخش اعظم واحدهای ارتش شوروی سابق که در خاک آذربایجان باقی مانده بودند در حال تحویل سلاح هایشان به آنان بودند . در 9 ژوئن ، رحیم قاضیف وزیر دفاع آذربایجان اعمال فشار مضاعف بر پادگان های روسی باقی مانده در کشورش را آغاز کرد . طی این فرایند آذری ها با اعمال فشار بر فرماندهان ، بازداشت افسران یا تطمیع آن ها ، گروگان گیری یا حمله به پادگان ها توانستند سلاح های سنگین فروانی به دست بیاورند . در پایگاه هوایی گنجه بیش از 11 فروند ( در منابع غربی 16 ) Su-24MR ، 20 فروند MiG-25RB و سه فروند هواپیمای باری Il-76 به دست آذری ها افتاد . روس ها در پادگان دست به مقاومت مسلحانه نزدند ، اما در آخرین لحظات 8 فروند فاکس بت توسط خلبانان روس به پرواز درآمد و تکنیسین ها هم توانستند سیستم های پیچیده حمله و ناوبری «پلنگ» را از فاکس بت های باقیمانده جدا کنند . نیروی هوایی آذربایجان تجهیزات تازه ای یافت ، اما از به کارگیری مناسب این فاکس بت ها عاجز بود .
اما در حقیقت آن چه برای این نیروی هوایی جوان اهمیت بیشتری داشت ، در اختیار گرفتن بیش از 70 فروند جت آموزشی L-29 دلفین و L-39 آلباتروس مستقر در فرودگاه سانچاگالی در همان ماه بود . این هواپیماها که به همراه آنان تعدادی بالگرد هم وجود داشت نه تنها برای آموزش و بالابردن کیفیت عملیات خلبانان جت های سریع بسیار مفید بودند ، بلکه به سرعت و در همان ژوئن 1992 عملیات های رزمی خود را نیز آغاز کردند . حداقل یک فروند L-39 طی درگیری های گذرگاه لاچین در 24 ژوئن ساقط شد ( خلبان هم کشته شد ) . طی این درگیری ها دو فروند Mi-24 آذری هم در روزهای قبل سرنگون شده بودند . به نظر می رسد بیشتر L-29 ها و L-39 ها توسط شاگردان آذری مدارس آموزش پرواز شوروی سابق هدایت می شدند .
با شروع جنگ بیشتر این شاگردان به دلیل «مشکلات مربوط به سلامتی» از پروازها کنار گذاشته شدند . این وضعیت به ویژه در فرودگاه های سالیوان و پیرساگات پیش آمد ، اما آموزشگاه اصلی خلبانان L-29 فرودگاه آرماویر در سانچاگالی باقی ماند و به تبع آن این فرودگاه به مرکز آموزش نیروی هوایی آذربایجان تبدیل گردید .

آذری ها حداقل 70 فروند L-29 و L-39 از اسکادران آموزشی 97 ام سانچاگالی به میراث بردند . حداقل 12 فروند L-39 ، از جمله نمونه مورد مشاهده در جنگ با ارمنستان شرکت داشتند . این هواپیماها اکثر اوقات با Su-25 اشتباه گرفته می شدند . ترکیب استتار این هواپیماها تاکنون تغییر نیافته است . علائم و شماره گذاری ها در شش نقطه از بدنه به کار رفته است .
ماجرا فقط به این ها محدود نمی شد : آذری ها یک انبار بزرگ حاوی قطعات یدکی برای جنگنده های MiG-25 در نزدیکی باکو و تعدادی جنگنده فرسوده و غیرقابل سرویس MiG-21 مستقر در فرودگاه دالیار را به کنترل خود درآوردند . در همین حال ارتش آذربایجان با حجم زیادی از سلاح های سنگین و از جمله تانک های T-72 در حال تقویت شدن بود .
تعداد فزاینده ای از افسران روس مستقر در آذربایجان هم در حال پیوستن به نیروهای مسلح آذری بودند . یکی از آنان سرهنگ ولادیمیر کراوتسوف ، فرمانده هنگ جنگنده فرودگاه نانسوسنی بود که جنگنده های MiG-25PD در اختیار داشت . کراوتسوف هنگ تحت فرمان خود را منحل کرد و با پیوستن به آذری ها به مقام فرماندهی کل نیروی هوایی آذربایجان رسید . افسر بلندپایه دیگر ، جانشین فرماندهی سابق فرودگاه دالیار ، سرهنگ دوم الکساندر پلش بود که فرماندهی یک اسکادران از جنگنده های نیروی هوایی آذربایجان به او واگذار شد . در ادامه ، کاپیتان یوری بلیچنکو ، خلبان یکی از MiG-25RB های تعمیر شده هم به آذری ها پیوست . فاکس بت بلیچنکو در 20 آگوست 1992 به وسیله یک استرلای ارمنی سرنگون شد و خود او نیز به اسارت درآمد . ( هواپیمای او ابتدا L-39 یا Su-25 گزارش شد ).
غیر از به کارگیری خلبانان ماهرتر ، آذری ها توانستند تعداد بیش تری فاکس بت ( هم مدل جنگنده و هم شناسایی ) وارد خدمت کنند و طی ماه های آگوست و سپتامبر تعدادی سورتی پرواز بمباران علیه ارمنی ها انجام گردید .
پاییز خونین
وضعیت نظامی در پایان تابستان 1992 و پاییز آن سال برای هر دو طرف درگیر به وخامت گرایید . در 19 جولای شبه نظامیان ارمنی قره باغ با حمایت واحدهای منظم ارمنی با حمله به تپه های اطراف مارداکرت کنترل ارتفاعات مهم آن منطقه را به دست گرفتند . آذری ها با حمله راکتی به وسیله راکت اندازهای BM-21 گراد به تپه ها پاسخ دادند و فاکس بت ها ،هیندها و L-39 های آذری هم دست به بمباران نیروهای ارمنی زدند . حملات مداوم جنگنده ها و بالگردهای آذری به کاروان های نظامی و تدارکاتی ارمنی ، گذرگاه لاچین را برای آنان ناامن کرده بود ، چیزی که باعث کمبود سوخت ، مهمات و دیگر تدارکات لازم برای نیروهای مستقر در قره باغ شده بود . در طرف مقابل نیز مقاومت سرسختانه ارمنی ها باعث تحمیل تلفات فراوان به آذری ها در زمین و هوا و ناتوانی آنان از پیشروی شده بود .
غیر از سرنگونی MiG-25PD کاپیتان بلیچنکو در 20 آگوست در نزدیکی چبران ، یک فروند MiG-21 هم همان روز در اطراف سوخی ساقط شد . خلبان روس که الکساندر نام داشت بعدها و در اسارت ارمنی ها درگذشت . یک MiG-21 دیگر آذری در همان منطقه و در 31 آگوست با آتش سلاح های سبک سرنگون گردید . در 5 سپتامبر یک هایند آذری به خلبانی سرگرد سرگیی سینیوشکین و کاپیتان یوگنیکارلو منهدم شد و خلبانان کشته شدند ، هایند دیگری نیز در 18 سپتامبر و در حوالی عسکران سقوط کرد .

نگاره ای از یک Mi-24P نیروی هوایی ارمنستان با شماره (42) . الگوی استتار این هیند غیرمعمول است . خصوصا این که هیندهای ارمنی از ارتش شوروی سابق به جا مانده بودند . اما در هر حال این ترکیب سبز و قهوه ای اکنون پوشش رنگی معمول بالگردها و جنگنده های نیروی هوایی ارمنستان به شمار می رود .
مذاکرات بی نتیجه
چه اعلام نشده و چه اعلام نشده ، مسکو حمایت نصف و نیمه ای از ارمنی ها می کرد ، بیشتر به این منظور که دست و بال نیروهای درگیر خود در چچن و گرجستان را باز نگهدارد . در ماه سپتامبر روسیه سعی کرد مذاکراتی ترتیب دهد . در 19 همان ماه و در شهر سوچی روسیه میان وزرای دفاع آذربایجان ، ارمنستان ، گرجستان و روسیه ملاقاتی صورت گرفت و یک آتش برای دو ماه آینده مورد توافق قرار گرفت . اما فرماندهان و سربازان طرف های درگیر در عمل پایبندی به این توافق نشان ندادند .
از آن جا که ارمنی ها فاقد هواپیماهای رزمی بودند ، نیروی هوایی آذربایجان در هوا با مقاومتی مواجه نمی شد و در ماه اکتبر حملات شدیدی بر ضد مقرهای تدارکات و کاروان های موجود در گذرگاه لاچین ترتیب داد . ارمنی ها در پاسخ دست به تقویت نیروهای نسبتا موثر دفاع هوایی خود زدند ، از جمله استقرار8 قبضه توپ پدافند هوایی 57 میلیمتری S-60 در طول گذرگاه لاچین . دو قبضه از این توپ ها در تپه های مشرف بر مارداکرت مستقر شدند و به زودی شروع به گرفتن تلفات از آذری ها کردند ، هر چند یکی از این توپ ها در حمله غافلگیر کننده یک Mi-24 آذری که در ارتفاع بسیار پایین و سرعت بالا صورت گرفت منهدم شد .
در 10 اکتبر ارمنی ها مدعی انهدام یک فروند Su-25 بر فراز قره باغ شدند . در همان روز یک جنگنده آذری در نزدیکی روستای مالی بیلی به وسیله موشک های دوش پرتاب ساقط شد و خلبان روس آن نیز به دلیل عمل نکردن چتر نجاتش کشته شد . هواپیما قطعا Su-25 نبود ، اما سوال پیش آمده بود که آذری ها از کجا توانسته اند بازهم سوخوی به دست بیاورند . ممکن بود کار گرجی ها باشد ، تحویل یکی دو فروند از فراگ فوت های کارخانه تفلیس بعید به نظر نمی رسید . البته خود گرجی ها در آن دوره و به خاطر جنگ در اوستیای جنوبی بیشتر از آذری ها به Su-25 هایشان احتیاج داشتند ، بنابراین به احتمال زیاد هواپیمای سرنگون شده آذری یک L-29 بوده است . در واقع طی سال 1992 ارمنی ها تمایل داشتند هر هواپیمای آذری ساقط شده را Su-25 معرفی کنند . از طرف دیگر ادعای آذری ها مبنی بر انهدام یک فراگ فوت بر فراز نووی آفون در 15 اکتبر درست است ،اما هواپیمای مذکور روس بود نه ارمنی .
آذری ها در پایان اکتبر از دو طرف گذرگاه لاچین دست به آغاز یک حمله جدید زدند . هر چند پیشروی در منطقه به سبب ماهیت توپوگرافیک آن مشکل بود ، ارمنی ها توان دفع چنین حمله ای را نداشتند . دفاع هوایی ارمنی ها موفقیت های جدیدی را مدعی شد . در 30 اکتبر یک MiG-21 بر فراز آرگادزار ( احتمالا از اوکراین خریداری شده بود ) و در 1 نوامبر یک فاکس بت بر فراز سرخارند سرنگون شدند . یک L-29 هم همان روز در قره باغ سقوط کرد . حداقل دو خلبان روس و آذری کشته شدند و آناتولی چیستیاکوف ، یک خلبان روس نیز اسیر شد . در نبرد زمینی نیز ارمنی ها نیروهای زرهی خود را به کار گرفتند ، اما تعدادی از تانک های T-72 و نفربرهای BMP-1 آن ها توسط MiG-25 ها و MiG-21 های آذری و با به کارگیری موشک های هوا به هوای R-60 در نقش ضد تانک !! منهدم شدند . در روزهای بعد نبرد از گذرگاه لاچین و قره باغ به مرز میان دو کشور نیز گسترش یافت و نیروی هوایی آذربایجان ماموریت های گسترده ای برای پشتیبانی هوایی و تدارکات رسانی انجام داد . بالگردها در این مرحله با انتقال نیرو به مناطق کوهستانی نقش ویژه ای بازی کردند . یک Mi-8 آذری در 1 نوامبر و در حالی که بیش از 40 نفر نیرو حمل می کرد سرنگون شد .
در همین حال روس ها دست به تلاش گسترده ای برای تخلیه اتباع خود از منطق زدند و برای این کار هواپیماهای ترابری سنگین خود را نیز وارد عرصه کردند . یکی از این هواپیماها ، یک آنتونوف An-22 در 11 نوامبر 1992 و به سبب عدم بارگیری صحیح و در حال برخاستن از فرودگاه میگالوو دچار سانحه شد . در همان روز ارمنی ها اعلام کردند یک جنگنده آذری را در منطقه شوشیمسکی منهدم کرده اند . روز بعد خود ارمنی ها هم یکی از Mi-24 هایشان را در نزدیکی کازاخ از دست دادند . با وجود این حادثه و در سایه پشتیبانی بالگردهای رزمی ، نیروهای ارمنی توانستند ضمن سازمان دهی چند ضد حمله محلی تعدادی از روستاهای از دست رفته قره باغ را پس بگیرند و گذرگاه لاچین را حداقل برای نقل و انتقالات شبانه امن کنند . بهای این موفقیت اما برای نیروهای زمینی و هم چنین خلبانان ارمنی سنگین بود . در 23 نوامبر دو فروند Mi-8 ارمنی بر فراز مواضع آذریها مورد اصابت قرار گرفتند. یکی از بالگردها بلافاصله سرنگون شد اما بالگرد دوم توانست پشت خطوط ارمنی ها به زمین بنشیند . یک Mi-8 دیگر هم در 30 دسامبر از دست رفت و در همان روز حمله هوایی جنگنده های آذری به استپانکرت موجب مرگ ده غیرنظامی شد .

تصویری نادر از یک BMP-1 از کار افتاده ارمنی . به نشان صلیب سفید در کناره و جلوی نفربر توجه کنید . ( عکس از خبرگزاری ایتارتاس )
نگرانی از جنگ در ارمنستان
جنگ طولانی و خونین در حال ایجاد مشکلاتی برای دولت ارمنستان بود و محبوبیت رییس جمهور پتروسیان با وجود موفقیت او در دریافت کمک از ترکیه و روسیه در حال افول بود . وضعیت حتی با فرارسیدن ژانویه 1993 بهبود نیافت .در این زمان وزارت دفاع ارمنستان آمارهایی با جزییات بیشتر در مورد تلفات هوایی آذربایجان در پاییز سال قبل منتشر کرد . در این لیست ادعا شده بود که آذری ها یک فروند MiG-21 ، یک فروند MiG-23 ، یک فروند MiG-25PD ، دو فروند MiG-25RB ، سه فروند L-29 و دو فروند Su-25 از دست داده اند . این نخستین بار بود که مقامات ارمنی مدل هواپیماهای سرنگون شده را بدون Su-25 خواندن آن ها اعلام می کردند .
در وضعیتی که در میان ارمنی ها نگرانی از ادامه جنگ شایع شده بود و در میانه مجموعه ای دیگر از مذاکرات به منظور یافتن راه حلی صلح آمیز برای پایان جنگ ، در 1 ژانویه 1993 آذری ها عملیات جدیدی را برای حمله مستقیم به مهم ترین مواضع ارمنی ها در قره باغ شروع کردند . این بار نیروهای آذری موفق بودند و توانستند مقاومت ارمنی ها را در هم بشکنند . نیروی هوایی آذربایجان هم به شدت در این عملیات فعال بود اما در همان روز اول عملیات دو فروند از جنگنده هایش ساقط شدند . در 2 ژانویه گذرگاه لاچین بازهم توسط آذری ها بسته شد .
آگدام سرانجام در سپیده دم 25 جولای 1993 به دست نیروهای ارمنی افتاد . شکست آگدام در آذربایجان پیامدهای گسترده ای داشت : رییس جمهور ایلچی بی و وزیر دفاع استعفا دادند . طی چند ماه آینده دولت جدید به رهبری محمدرفیع محمدوف ( کهنه سرباز ارتش شوروی در جنگ افغانستان ) یک ضد حمله گسترده را طرح ریزی کرد که با تلاش فراوان برای ایجاد نظم و آموزش مناسب در نیروهای نظامی همراه بود . تا پایان سال خبری از درگیری گسترده نبود . به نظر می رسید دو طرف تصمیم داشتند در مواضع تثبیت شده خود بمانند . در ژانویه 1994 آذری ها سرانجام به مواضع شبه نظامیان ارمنی قره باغ در طول گذرگاه لاچین حمله کردند و ضمن پیشروی هایی توانستند طی کردن مسیر از ارمنستان به قره باغ را در روشنایی روز غیرممکن کنند . ضد حمله ارمنی ها با حمله گسترده L-29 های آذری که به بمب های سبک و راکت های غیرهدایت شونده مجهز بودند مواجه شد .تلفات هر دو طرف سنگین بود .L-29 ها که فاقد هر گونه حفاظتی بودند حتی در برابر آتش سلاح های سبک هم آسیب پذیر به شمار می آمدند . در روز 27 ژانویه 1994 دو فروند دلفین آذری طی حمله به مواضع ارمنی در سوسین با آتش شدید توپ های ZU-23-2 و S-60 مواجه شدند .یکی از دلفین ها بلافاصله ساقط شد و خلبانش جان باخت. L-29 دوم هم به شدت آسیب دید .
در میانه فوریه 1994 جنگ هوایی وارد مرحله جدیدی گردید . ارمنی ها در این مرحله یک محموله از موشک های دوش پرتاب جدید K-34/SA-14 استرلا 3 را دریافت کردند . این موشک های جدید که در برابر شراره های پرتابی از هواگردها مقاومت بیشتری داشتند و کمتر فریب می خوردند نشان دادند علیه هیندها و جنگنده های آذری سلاح های مرگ باری هستند . نخستین قربانی SA-14 ها یک MiG-21 بود که در 17 فوریه در وردنیسکی سرنگون شد . ( برخی منابع روسی سرنگونی این جنگنده را به جنگنده های روسی یا ارمنی نسبت می دهند ) . میگ مذکور در حال اسکورت یک Su-24MR بود که در حال انجام ماموریت شناسایی پرواز می کرد . در همین روز یک فروند L-29 دیگر هم ساقط شد و خلبانش به اسارت درآمد . تنها دو روز بعد یک دلفین دیگر آذری هم در قره باغ سرنگون شد و ارمنی ها مدعی شدند اولین Su-22 آذری را هم منهدم کرده اند ، ادعایی که تایید نشده است .

آخرین حملات گسترده نیروی هوایی آذربایجان در 23 آوریل 1994 و علیه استپانکرت گزارش شده است . اهداف و نتایج این حملات ناشناخته مانده اند ، اما ارمنی ها مدعی انهدام یک فروند L-29 و آسیب زدن به دو فروند دیگر هستند . در روزها بعدی تلاش های OSCE سرانجام به نتیجه رسید و در 12 می یک پیمان صلح به امضا رسید که با وجود درگیری های گاه و بیگاه تا امروز به صورت گسترده ای مورد احترام طرفین باقی مانده است . برای مثال در سپتامبر 1995 یک واحد شدیدا مسلح آذری با عبور از مرز ارمنستان روستای واگان را تصرف کرد اما پس از چند ساعت و با بر جا گذاشتن دو دستگاه تانک منهدم شده T-72 عقب نشینی کرد .
دو نیروی هوایی جوانی که در این جنگ درگیر بودند به نحو گسترده ای سازمان نیافته بودند و از کمبود منابع رنج می بردند . تخمین های مختلفی در باره توان این دو نیرو موجود هستند ، اما به نظر می رسد پس از دریافت بالگردهای جدید از روسیه ، نیروی هوایی ارمنستان در دسامبر 1995 ، حداقل 13 فروند Mi-24 در اختیار داشته است . ظرفیت نیروی هوایی آذربایجان نیز به 53 فروند جنگنده ( از جمله 10 فروند MiG-25 و 10 فروند Mig-21 ) و شش فروند بالگرد Mi-24 کاهش یافته بود .
تنش میان ارمنستان و آذربایجان تنها زمانی کاهش یافت که آذربایجان دست به توسعه صنعت نفت خود زد ، صنعت نفتی که مرهون کشف ذخایر عظیم نفت و گاز در دریای خزر به شمار می رود .
نیروهای ارمنی پس از اعزام نیروهای کمکی در 7 ژانویه دست به یک ضدحمله زدند که با پشتیبانی هوایی نیز همراه بود . اما ارمنی ها تلفات هوایی سنگینی دادند : در روز اول عملیات یک Mi-8 و یک Mi-24 به همراه یک فراگ فوت ( مشخص نیست روسی بود یا ارمنی ) با آتش آذری ها منهدم شدند . ضد حمله شتاب زده ارمنی ها به یک شکست و سپس یک فاجعه تبدیل شد . حمله های مداوم و جناحی آذری ها چند واحد ارمنی را به کلی نابود کرد . با عقب نشینی نیروهای زمینی ، نیروی هوایی ارمنستان وارد عمل شد و خلبانان ارمنی با وجود تلاشی مضاعف و به کارگیری هر چه در توان داشتند متحمل تلفات سنگین شدند . بین روزهای 10 تا 15 ژانویه آذری ها مدعی شدند حداقل ده فروند بالگرد و جنگنده ارمنی را ساقط کرده اند . موارد تایید شده اما در این باره سه مورد هستند : دو بالگرد ، یکی در 12 ژانویه در ونجیلی ، و دیگری در آکستافا دو روز بعد ، و یک MiG-21 در 15 ژانویه . در پایان ماه یک Mi-8 ارمنی دیگر هم ساقط شد اما حمله آذری ها هم متوقف گردید . طی همین دوره نیروی هوایی آذربایجان هم دو فروندL-29 ، یک فروند MiG-21 و یک جنگنده شناسایی نشده دیگر را از دست داد . تمامی این جنگنده ها در قره باغ ساقط شدند .
ترکیه ، روسیه و ایالات متحده که از شدت گرفتن درگیری ها نگران شده بودند دور دیگری از مذاکرات را ترتیب دادند که از 28 ژانویه 1993 شروع شد . این بار هر دو طرف که از درگیری شدید در شرایط نامساعد زمستانی خسته شده بودند تمایل داشتند به سرعت به توافق برسند . در توافق آتش بس جدید از تمامی نیروهای خارجی ( منظور روس ها بود ) خواسته شده بود ظرف 120 روز هر دو کشور را ترک کنند و محاصره هر دو ناحیه قره باغ و نخجوان خاتمه یابد . طی دو ماه بعد ، سازمان OSCE ( سازمان امنیت و همکاری اروپا ، مستقر در وین ) مذاکرات دیگری ترتیب داد که در پایان منجر به ایجاد نوعی صلح میان دو کشور شد . هر دو طرف اکنون در وضعیت ناگواری قرار داشتند . زمستان سرد ، نابودی راه های ارتباطی و ته کشیدن منابع و ذخایر هر دو کشور را در وضع بدی قرار داده بود .

دور آخر
با رسیدن بهار 1993 نیروهای هوایی هر دو طرف سعی کردند فرسایش ناشی از نبردهای قبلی را جبران کنند . به همین سبب پروازهای کمی گزارش شد . با این حال ارمنی ها در 25 مارس 1993 «عملیات کلباجار» را آغاز کردند ، عملیاتی که طی آن نیروهای ارمنی سپاه دوم ارتش آذربایجان را در منطقه کلباجار محاصره و در مراحل بعدی منهدم کردند . نیروهای آذری با فرار از قره باغ به سوی گنجه تجهیزات فراوانی از جمله 15 دستگاه T-72 سالم را بر جا گذاشتند . در 16 آوریل آذری ها اعلام کردند یک Mi-8 ارمنی در شامیان ساقط شده است : بالگرد در حال انتقال مجروحان بود که هدف قرار گرفت و تمامی 12 سرنشین و خدمه آن جان باختند .
دو کنفرانس صلح دیگر نیز در تابستان و پاییز 1993 در رم برگزار شد ، اما هر دو این کنفرانس ها نتایج محدودی داشتند . در 4 ژوئن 1993 ، فرمانده تیپ 709 ارتش آذربایجان ، صورت حسینف ، شورشی بر ضد ابوالفضل ایلچی بی ، رییس جمهور آذربایجان ترتیب داد . ارمنی ها از فرصت پیش آمده برای حمله به آگدام ، شهر آذری نشین واقع در شمال شرق استپانکرت استفاده کردند و یک تیپ مجهز به 18 دستگاه تانک ، پرتاب گرهای راکت چندگانه و پیاده نظام با حمایت بالگردهای Mi-24 را برای این کار اختصاص دادند . پس از دو روز نبرد آگدام به محاصره کامل درآمد . نیروی هوایی آذری ها بلافاصله واکنش نشان داد ، اما تاثیر و گستردگی حملات آن دیگر به شدت سال های پیش نبود . در 5 جولای یک L-29 آذری بر فراز مارداکرت سرنگون شد و مدتی بعد بالگردهای آذری از رساندن نیرو و تدارکات به شهر عاجز ماندند.
پس از یک ماه محاصره ، در 22 جولای ارمنی ها حمله نهایی خود به آگدام را آغاز کردند . بازهم جنگنده های آذری سعی کردند حمله را متوقف کنند ، و طی روزهای بعدی ارمنی ها مدعی انهدام دست کم هفت فروند بالگرد و هواپیمای آذری شدند . اما از این میان تنها سه مورد تایید شده هستند : یک MiG-21 که در 22 جولای و در منطقه بین آگدام و مارتینی ساقط شد و خلبانش موفق به اجکت شد ، و دو فروند هیند ( یکی در مارداکرت و دیگری استپانکرت ).