پهپاد ها و سامانههای نظارتی حقیقتا جریان و نتیجه جنگها رو دارند تغییر میدهند. هزینه بسیار پایین، بدون خطر از دست رفتن پرسنل، دید مستقیم و زنده بر صحنه نبرد فقط بخشی از مزایای انهاست.
من در مورد سازمان رزم و نیروهای مسلح کشور خودمون و مشخصا تاریخچه انها اطلاع چندانی ندارم، با این حال به یاد دارم که در تلویزیون مستندی پخش شد که یکی از عوامل نیروی پهپادی سپاه، ادعا میکرد که در جریان جنگ هشت ساله با عراق، اونها از کش لباس زیر برای به پرواز در اوردن پهپادها (بخشی از مکانیزم) استفاده میکردند. البته من اسم اون مستند رو برای رفرنس دادن به خاطر ندارم.
بر خلاف چیزی که شاید به نظر برسه، امروز نمیخوام در مورد پهپادهای ایران یا چیزی شبیه به اون حرف بزنم. من نه از نیروی هوایی سر در میاورم، نه دریایی و نه موشکی و نه زمینی! تنها چیزی که در مباحث نظامی من از ان سر در میاورم، خود عملیات است. نحوه اجرای ان، افراد حاضر در عملیات، تکنیکهای انها و تکنیکهای استفاده از تسلیحات. من حتی در شناسایی خیلی از تسلیحات نیروهای پیاده هم عاجز هستم ولی خوب، تکنیکهای مورد استفاده را به خوبی میفهمم.
میخواهم، دو کلیپ از عملیات نیروهای مقاومت بر علیه تروریستها در حلب در منطقهای با بافت نسبتا یکسان با فاصله حدود ۵-۶ ماه یا شاید بیشتر/کمتر رو مورد بررسی قرار بدهم و ببینم چه چیزهایی از اون زمان تا به امروز تغییر کرده و ایا ما درس گرفتیم از اشتباهات و نقاط قوتمون یا نه.
مقدمه:
کلیپ اول، با اسم عقب نشینی نیروهای فاطمیون از روستایی که به تازگی ازاد کردند پخش شد.[1] این کلیپ که بسیاری از ما دنبال کنندگان تحولات نظامی را ناراحت میکرد، دارای برخی نکات ناراحت کننده بود که اتفاقا واکنشهای زیادی هم از طرف دوستان در پی داشت. همانند عقبنشینی چندین نفر از نیروها با پای پیاده و نبود حتی یک ماشین یا خودروی زرهی جهت پشتیبانی یا حداقل سریعتر کردن پروسه عقب نشینی و رسیدن به نقطه امن. البته این پایان کار و مشکلات و مسائل نیست. اصل قضیه فیلمبرداری تروریستها با پهپاد(کوادکوپتر) اونم با کیفیت مناسب، به صورت زنده و زیر نظر داشتن دقیق نیروها، خودش شک و تردید های بسیار جدی ایجاد میکرد در توانمندی سلسله مراتب فرماندهی اون عملیات در برنامه ریزی درست عملیات.
اگر دقت کرده باشید، تعداد سرگرد و سرهنگ و سرتیپ شهید شده در سوریه، بسیار بالاست(در زمان شهادت این درجه رو داشتن نه بعد از شهادت و ارتقا درجه). همیشه با خودمون از جاسوس ها صحبت میکردیم و مثال میزدیم که مگر حاج رضوان رو چطوری زدن؟ همین عوامل ارتش و استخبارات سوریه بودن که لوش دادن دیگه. حالا هم همین افراد خائن و ستون پنجم دشمن هستن که دارن ما رو لو میدن. با این حال، پخش این کلیپ به ما نشون میده که تروریست ها به سادگی میتونن موقعیت نیروهای مارو و محل تجمع اونها رو نظارت کنن و در صورت شناسایی خودروی فرماندهان( لندکروز!) اونها رو میزنن. این مدل اجرای عملیات توسط تروریستها، سبک و سطح جدید از اجرای عملیات و شناسایی و اجرای کمین هستش. اونها دقیقا میدونن که ما با چه استعدادی، از کدوممحور داریم میایم و در حین عملیات نیروهامون در کجاها مستقر میشن!
خوب، بار اولی بود که چنین تصاویر تکاندهندهای منتشر میشد و غافلگیر شدیم که واقعا تروریست ها هم از پهپاد استفاده میکنن برا نظارت. خوب میشه قبول کرد! ولی اگر برای بار دوم از همون جا نیش بخوریم، راستش نمیدونم چی باید گفت! ادم وقتی فکر میکنه مستشاران نظامی ما در سوریه همونهایی هستن که ۵ سال تمام دهها و صدها تانک و نفربر و خودروشون رو با موشکهای ضد زره زدن، تا تازه به فکر بدل زدن و مقابله افتادن! ۵ سال تمام، صدها نفر جونشون رو از دست دادن تا بالاخره مستشاران! نظامی ما متوجه بشن باید برای این مشکل راهحل پیدا کنن... تن ادم از این میلرزه که نکنه بخواد ۵ سال دیگه طول بکشه تا برای نظارت پهپادی تروریست ها راهحلی پیدا بشه؟
کلیپ دوم بعد از مدتها پیروزی و پیشروی و عملیات های قدرتمندانه و همراه با پیروزی متحدین عقب نشیین نیروها از شهر العیس در غرب الحاضر و جنوب شهر حلب رو نشون میده. مسئله اینجاست که اینبار تفاوت ها بسیار زیادن. اگرچه تفاوت ها اونقدر که باید زیاد نیستن، ولی باز هم هر تحلیلگری خوشحال میشه از این که قدری پیشرفت حاصل شده. مشخصه کلیپ دوم این هست که حجم بسیار بالایی از نیروهای مقاومت که ارتش ایران(نیروهای تکاور و ابدیده ارتش) هم جزوشون هست رو داره به چالش میکشه در مقابل این پهپاد و عملکردی نمیشه گفت کاملا خوب یا عالی، ولی مناسب رو شاهد هستیم.
البته در کلیپ دوم هم چیزی به اسم ماشین برای کل نیروها نیست و اندازه کلیپ قبلی نیرو با پای پیاده حرکت میکنه و میره سمت الحاضر.
خوب، بیاین بررسی رو شروع کنیم:
کلیپ اول، روستای تلباجر، فاطمیون:
خوب، به نظر میرسه که اکثر نیروهای فاطمیون بدون اشنایی قبلی با اسلحه و مسائل نظامی، با یه اموزش ۱۰-۱۵ روزه خیلی جزئی شامل اموزش کار با انواع تسلیحات، به منطقه اعزام میشن. قطعا نمیشه انتظار داشت افرادی که شاید تا ۲ ماه پیش هیچ اشنایی با اسلحه نداشتن، بتونن خیلی عالی عملیات کنن با این حال، این نیروها میتونن تلباجر در جنوب حلب رو وارد بشن و شاید حتی تصرف هم بکنن. اما پهپاد دشمن حاضر و ناظره و اتش توپخونهاش هم سنگین؛ راهی جز عقب نشینی نیست.
در این تصویر، بمباران شدید قابل مشاهدهاست. ۴ انفجار داخل کادر و یکی دیگه در گوشه بالا سمت راست و دو انفجار که از سمت راست از کادر خارج شدن! یک برخورد راکت که البته منجر به انفجار نمیشه. مجموعا ۸ انفجار در حدود ۱۵ ثانیه از کلیپ، میتونه به خوبی وضعیت رو نشون بده.
خروج از روستا، بر اساس همون تصویر بالا از لاین سمت راست صورت میگیره(گوشه بالا سمت راست تصویر)، بنابراین به نظر میرسه که اگر بمباران سنگینه، ولی نیروها از محل بمباران دور هستن، با این حال قطعا با این وضعیت بیشتر از این نمیشده روستا رو نگه داشت و عقب نشینی فکر عقلانیی بوده.
نیروها صرفا زیر اتیش توپخانه عقب نشینی میکنن و راه رفتن ارام اونها(قدم زدن در عمل) نشون میده احتمالا نیروهای تروریستی وارد روستا نشدند یا نزدیک نیستند و ترس از گیر افتادن وجود نداره.
نیروها، در دو دسته حدودا ۱۲ نفره از روستا خارج میشن که گروه اول، بخشیش پشت خاکریز منتظره تا گروه دوم برسن و بخشیش(۳-۴ نفر) به راه افتادن و دارن بیرون میرن.
خوب، اینکه ماشینی برای عقب نشینی نیست، اینکه سلاح سنگینی نیست، اینکه حمایتی در کار نیست به جای خود! ولی چند قرص کنار دستتون بذارید و بیاین کمی بررسی کنیم:
ابتدا از نیمه سمت چپ شروع میکنیم! لباس وودلند دیجیتال، کاملا مشکی به نظر میرسه، با این حال در این شرایط ممکنه مناسب باشه در هر بافتی از زمین منطقه. در حقیقت، موقعی که نیرو وارد چمن میشه، فقط حرکت کردنش هست که باعث میشه ببینیدش و اگر دراز بکشه و تکون نخوره کاملا مستتر میشه. بر روی زمین خاکی و قرمز رنگ هم به خوبی استتار میکنه و باز هم در صورت رعایت اصول، به خوبی میتونه پنهان بشه. زمین به رنگ خاکی خوب، کمی حرف و حدیث میتونه داشته باشه با این حال، میشه گفت لباس وودلند دیجیتال که به کرات تن نیروهای فاطمیون دیده شده، به خوبی در این منطقه جواب میده و لباس مناسبی میتونه براورد بشه.
با این حال، دو عزیز دیگهای که پشت سر نیروی فاطمیون دارن حرکت میکنن انگار ACU تنشون هست. این لباس در تصاویر پهپادی بر روی زمین خاکی رنگ، استتار بسیار مناسبی از خودش نشون میده ولی روی چمنها و زمین قرمز رنگ ظاهرا حرف زیادی برای گفتن نداره، این دو نیرو، احتمالا پرسنل پاسدار همراه نیروهای فاطمیون باشند(احتمالا رو بخونید یه بار دیگه!). با این حال، نکته بسیار مهمی وجود داره؛ نفر دوم، یه چیز قهوهای یا خاکستری رنگ روی لباسش داره که با قطعیت میشه گفت جلیقه تاکتیکال هست. نیروی جلویی به نظر میرسه که فاقد جلیقه هست. از کوله تاکتیکال هم که به طور کلی خبری نیست. نیروی فاطمیون هم انگار حتی جلیقه هم نداره! شاید هم جلیقههای همرنگ یا قهوهای رنگ برای وودلند دیجیتال دارن که معلوم نیست روی لباس. اگر اینجوریه باید تبریک گفت بهشون که استفاده از جلیقههای کرم رنگ، روی لباس وودلند دیجیتال رو بیخیال شدن.
چند ثانیه بعد، پهپاد کمی جلوی تر ۴ نفر رو نشون میده! شما هم مثل من با دیدنش سرتون درد گرفت؟؟ کاور قرمز؟ کاور قرمز؟ کاور قرمز، تو میدون جنگ؟ دوستمون احتمالا فیلمبردار همراه گروهان عملکننده هست. من سعی میکنم حتی نگاه هم نکنم ولی فقط یه بار دیگه به دوستان سپاه عرض میکنم، کاور قرمز؟ میدون جنگ؟
جلیقه کرمرنگ رو باز میبینیم و حضور داره. لباسهای ناهماهنگ و پخش که خوب، در موردش صحبت نمیکنیم.
این کلیپ چیز بخصوصی نداره و مسائل قابل بررسی همون چند نکته بودن!
کلیپ دوم، العیس، نیروهای مقاومت میکس:
این کلیپ واقعا من رو همزمان خوشحال و ناراحت میکنه؛ لباسهای نسبتا یکشکل و دور بودن تصاویر که قابلیت تشخیص البسه رو میگیره، با این حال رفتار نیروها میتونه اونها رو برای ما کاملا مشخص بکنه از هم.
از همون شروع کلیپ، شما امیدوار میشید!
اسموک! یه نارنجک دودزا حالا به هر دلیل که استفاده شده(دلایل مختلفی میشه براش گفت واقعا)، ادم رو امیدوار میکنه. بلاک کردن دید دشمن(در صورت حضورش در شهر که احتمالش پایینه البته) و صد البته بلاک کردن دید اسنایپرها، توپخونه و امثالهم که بخش بزرگ رو میپوشونه، و صد البته میبینیم که کور کننده مناسب دید پهپاد تروریستها که در مقابلش هیچ شانسی ندارن! مگر کم کردن ارتفاع که اونموقع میتونن با سنگ بندازن پهپاد رو و موقعیت دشمن رو ازش بیرون بکشن.
در این تصویر ماهوارهای، با دیدن مسجد، میتونیم بفهمیم که پهپاد تروریست ها داره از شرق شهر به غرب میره، محل احتمالی پهپاد رو با مستطیل مشخص کردم. مسجد و زمین خالی کنارش، در دایره روبریی مستطیل کاملا مشخص هست. تقاطعی که در اون از نارنجک دودزا استفاده شده هم مشخص هستش. همونجوری که میبینید، حتی پهپاد که داره از بالا نگاه میکنه هم دیدش به پشت کور شده، بنابراین نیروهای تروریستها هیچ شانسی برای دیدن منطقه ندارن و مگر اتش کور، کاردیگهای ازاونها بر نمیاد. شهر با دو تقاطع وصل میشه به جاده اصلی به حاضر، نیروهای عملکننده به خوبی تقاطع دوم رو که بعد از یه پیچ هست رو با دود مصنوعی پوشش دادن تا دید مناسبی برای کل نیروهای عمل کننده در محل تقاطع اول و دست دادن با نیروهای خودی ایجاد بشه و فضا هم امن باشه.
قبل از اینکه خیلی دور بشیم، نمیدونم در کلیپ متوجه اون دو نفر شدین؟!!
موقعیت این دو نفر رو هم براتون مشخص کردم. خیلی جالبه. از پشت میان، احتمالا نیروهای دیده بان هستن، یکی جلو و دیگری در پشت حرکت میکنه، سرعت حرکت هم بالاست. اینکه تقریبا از شمال غرب دارن به سمت غرب فرار میکنن، دو تا احتمال داره. یا حضورشون برای هر منظوری در ارتفاعات بلند در شمال شهر، یا حضور در محوطه بزرگ که اتفاقا تنها ساختمان چند طبقه شهر به نظر میرسه که با توجه محوطه وسیع و ساختار صنعتی مانندش، دید بسیار عالیی برای دیدبانی و حتی اجرای پشتیبانی میده.
بر اساس عکس چهار، یه نکته بسیار زیبای دیگه هم میبینیم. درست تقاطع محل دست دادن نیروها، یه دود سیاه داره بلند میشه. با توجه به تعدد نیروها و پخش بودنشون در مناطق مختلف شهر و همچنین بزرگبودن شهر، داشتن چند مسیر خروجی و کوره راه برای رفتن به الحاضر، طبیعی هست و نیروها حین عقب نشینی ممکنه به خیابون اشتباه برای عقب نشینی برسونن خودشون رو، که در شرایط عملیاتی به شدت هدر دهنده زمان هست. فقط امیدوارم زاپاس وانتها نباشه که دارن اتیش میزنن. در ادامه کلیپ، عین روز روشنه که نیروها از همه طرف دارن به سمت همون تقاطع محل دست دادن میرن. بنابراین به نظر میرسه که کار خودش رو کاملا خوب انجام داده این اتیش زدن تایر(یا هر روش دیگهای که استفاده شده!)
به محض خارج شدن پهپاد از کمند دود مصنوعی، بدترین صحنهای که یه نظامی میتونه ببینه رو شاهد میشیم.
تکنیکال و رانندهاش بعد از سوار کردن چندنفر، شروع میکنه به گرفتن تست درگ و با سرعت وحشتناک از صحنه فرار میکنه! ملت خودشون رو میرسونن و بدون هماهنگی میپرن سوار وانتهای بعدی میشن و بازم گاز! از هیچ ساختاری خبری نیست. هر کسی تونست سوار میشه!! مثلا یکی از وانتها یه ده متر میره، یه نفر میپره جلوش وانت ترمز میکنه، طرف سوار میشه، وانت یه بیست متر میره یکی دیگه میپره جلوش! اونم سوار میکنن و بعدش گاز... (نترسید! خدا رو شکر کسی زیر گرفته نشد در این لحظات)...
بینظمی و تلاش برای خروج هرچه سریعتر از منطقه، واقعا ناراحت کنندس.
خوب، حالا برسیم به نقاشی های من روی عکس! از سمت چپ شروع میکنیم:
یه خونه، با یه دیش ماهواره روی ساختمون. توی عکسهای ماهوارهای که برای کمتر از ۲-۳ ماه پیشه(۲۰۱۶ زده گوگل ولی مشخص نیست چه ماهی)، و با توجه به اینکه منطقه دست ما بوده، مشخصا اون ماهواره هم گیرنده اتاق فرماندهی و کنترل یا چیزی مثل اون هستش. البته خبری از تجهیزات مخابراتی روی ساختمون یا اطرافش نیست. با این حال اون دیش تو این وضعیت اضافه شده دلایل مشخصی پشت خودش میتونه داشته باشه.
یه نفربر شایدم تانک جلوی ساختمون وایساده، البته قطعا برا نگهبانی از ساختمون نیست! با این حال، تلاش این نفربر/تانک برای در امان موندن از خطرات احتمالی جالبه.
مستطیل دوم، مسیر ورود و خروج یه سری نیرو رو نشون میده. ابتدا یک نفر نیرو تا وسط میدوه و جلوی ساختمون توقف میکنه، بعد بقیه نیروها پشت سرش خودشون رو بهش میرسونن. دوباره نیروی اول میدوه و خودش رو به دیوار حیاط میرسونه، بعد باقی نیروها بهش میرسن و نهایتا خروج نیروها رو از محوطه و کلا منطقه میبینیم. نکته جالب در خصوص این نیروها با این عملکرد حرفهای! اینه که مستقیم حرکت میکنن به سمت خروج از روستا با پای پیاده و مشخصا امید ندارن که توی این وضعیت، فرصت بشه تا سوار وانت بشن مستطیل بعدی، باز محلی هستش که یه عده دیگه از نیروها، ازش برای خروج استفاده میکنن. بازم با همون فرم.
خوب، اینجا یه مسئله ایجاد میشه.اگر از خیابون اصلی میرفتن، ممکن بود در زمان عبور از خیابون، توسط اسنایپر هدف قرار بگیرن. ممکن بود خمپاره بخوره نزدیکشون و فضای باز قاتلشون بشه. این نیروها، از داخل محوطه و فضاهای نسبتا بسته استفاده میکنن تا هم کمتر در معرض دید باشن، هم در صورت برخورد خمپارهای چیزی، اینها کمترین اسیب پذیری رو داشته باشن. ضمن اینکه طول کلیپ چندین بار برخورد راکت و یا احتمالا خمپاره و امثالهم رو میبینیم.
دایره کوچیک رو من اسمش رو گذاشتم نقطه دست دادن! یه سنگر کوچیک که برخی نیروها پشتش هستن و همونجا هم میمونن تا زمان خروج کامل نیروها(شاید جاشون رو عوض بکنن البته که ما نمیبینیم) برخی نیروهای سمت چپ(شمال شهر) و راست(جنوب شهر) هم خودشون رو به این نقطه میرسونن و تعیین تکلیف میشن.
محل سوختن و ایجاد دود سیاه هم نیازی به مشخص کردن نداشت و کاملا قابل تشخیص هست. جای بسیار خوبی هم تعبیه شده.
در سمت راست، یک مسیر برای خروج رو نشون دادم که بر اساس اون، انتظار میره الگوی خروج از شهر یا حرکت که توسط نیروهای شمال شهر اجرا شده بود رو اینجا هم ببینیم. من مسیر رو کاملا مشخص کردم. ولی کسی این مسیر رو طی نمیکنه! همه از بیرون و کنار تانک( کاملا در فضای باز) حرکت میکنن و توی کلیپ، یه انفجار میبینیم که بیاید با هم خدا روشکر کنیم که ترکشی نداشت ظاهرا چون اگر میداشت، بیش از ۲۰ نفر نیرو رو میتونست قیچی بکنه.
در ادامه کلیپ(چند ثانیه بعدش) کاملا میبینیم افرادی که از خیابون اصلی که توش دودزا استفاده شده بود سعی میکنن خارج بشن و افرادی که در کنار همون خیابون و از طریق حیاط خونه ها و امن خارج میشن از شهر و همون مسیر رو طی میکنن. کاملا مشخصه که با دو اموزش کاملا جدا طرفیم!! یکی داره ذاتی از بین خونه ها و مکانهای بسته و امن حرکت میکنه و دیگری برا خودش با خیال راحت تو خیابون اصلی شهر قدم میزنه و از جاده رد میشه و میره سمت دیگش!
بیاید همین قضیه حرکت در شهر و تخلیه رو تا اخر بریم بعد باز بر میگردیم سر نکات دیگه!
در اینجا، برخی از دوستان رو مشاهده میفرمایید که دارن با خیال راحت از خارج شهر (غرب) قدم میزنن جایی که برخورد خمپاره در هر فاصلهای میتونه ترکشش شدیدا ایجاد مشکل بکنه. گروه دیگهای از عزیزان رو هم مشاهده میفرمایید که به نظر میرسه از سمت شرقی شهر خودشون رو به اینجا رسوندن! ولی خبری از ماشین نیست که باهاش فرار بکنن و کاملا هم خسته شدن اون دو نفر در داخل حیاط خونه که به نظر یه نفر میاد، یکی تیره و دیگری احتمالا ACU تنشه که فقط توی فیلم دیده میشه! قشنگ توی حیاط و جایی که به وضوح میشه از اونور شهر دیدشون وایسادن و دارن بحث و تبادل نظر میکنن در مورد مسئلهای... پشت اون سنگر یا بانکر کوچولو هم نیروها باز در حال جمع شدن برای اتخاذ تصمیمات مناسب هستن.
پهپاد داره میچرخه و عجیب ترین صحنه اتفاق میافته. به نظر میرسه دو نفر تو حیاط خونه ماهواره دار که گفتم، تو تصاویر ماهوارهای دیشی نداره و احتمالا برا نیروهای ما هستش و ساختمون فرماندهی یا چیزی مثل اون باشه،وایسادن. فاصله بینشون قدری زیاده و ثابت وایسادن. داری تلاش میکنی که مطمئن بشی اونا ادم بودن یا نه که ساختمون مربوطه به طور کامل نابود میشه! فیلمو بر میگردونی که ببینی چی شد و میبینی که بله. ساختمون مربوطه کاملا حرفهای تخریب شد! دوباره فیلم رو بر میگردونی و اون دو نفر رو نگاه میکنی، انفجار و تخریب ساختمون و اون دو نفر بالاخره حرکت میکنن به سمت بالا برای خروج از محوطه احتمالا! فاصله کمتر از ۱۵ متره. ما با یه تخریب کاملا حرفهای و نابود سازی کامل و مطمئن ساختمون مربوطه طرف هستیم.ریلکس بودن اون دو نیرو به ما نشون میده که کارشون رو خیلی خوب بلدن این عزیزان.
فیلم از نظر زمانی پس و پیشزیاد داره. مثلا صحنه پایانی که پهپاد داره به سمت شمال غرب میره تا از شهر خارج بشه، ساختمون دارای دیش، همچنان سالمه. با این حال، فیلم درست در چند ثانیه مونده به جایی که من خیلی دوست داشتم ببینم قطع میشه.اگر یکی دو ثانیه دیگه فیلم ادامه داشت، میتونستیم دید کاملی به محوطهای داشته باشیم که اون دو افسر ازش خارج شدن در ابتدای فیلم و به یه سری سوال جواب بدیم! مثلا ، ایا جایی رو تخریب هم کردن یا نه فقط دیدبان بودن؟
همچنین در شروع فیلم، تصویر وقتی قطع میشه که نمیشه محل بهپرواز در اوردن پهپاد رو به درستی تشخیص داد! با این حال کاملا مشخصا که با توجه به زمین قرمز رنگ در شرق شهر، فقط حیاط خونه ها باقی میمونه. شاید برای هدایت کوادکوپتر نیاز به انتن یا تجهیزاتی مثل اون باشه که در صورت داشتن دید از بالا بر روی شهر، به سادگی میشد محل رو کشف کرد.
با بررسی سایه ها نکته د