پیاده نظام انگلیسی
Cannon fodder یا به فارسی گوشت دم توپ واژه ای است برای نامیدن افراد و سربازان بی ارزش که در صف نخست حمله در جنگ ها استفاده و بنوعی به عنوان سرباز یک بار مصرف و شناخته میشدند.در این روش سربازان بی ارزش تر و کم تجربه تر که خرج کمتری برای آموزش آنها نسبت به سربازان حرفه ای شده است آگاهانه توسط فرمانده هان خود در صف اول حمله قرار میگیرند، با قبول شانس اینکه تلفات زیادی متحمل خواهند شد تا آتش و انرژی دشمن را مصروف خویش سازند تا زمانی که سربازان حرفه ای تر و با ارزش تر از راه برسند و دشمن خسته را از پای درآورند.
واژه Cannon fodder یا گوشت دم توپ گاهی برای نامیدن سربازان پیاده، بطور کلی بکار میرود
چرا که سربازان پیاده با توجه به جنگ در خط مقدم بیشتر از افراد نیروی هوایی یا دریایی متحمل تلفات میشوند.
واژه Cannon fodder از دو واژه Cannon به معنای توپ و fodder به معنای خوراک دام تشکیل یافته.
در واقع سربازان (به معنی خوراک دامی هستند) که به مصرف حیوان (در اینجا توپ) میرسند.
در فارسی معادل آن واژه "گوشت دم توپ" میباشد.
واژه Cannon fodder مربوط به زمان ورود اسلحه های گرم به میدان جنگ و چند صد سال اخیر میباشد.
منتها پیش از ورود سلاح های گرم به صحنه نبرد نیز این واژه را
میتوان در خصوص طیف گسترده ای از سربازان در میدان جنگ بکار بود.
در جنگ های باستان و پیش از ورود اسلحه های گرم و تشکیل ارتش های منظم جدید در بیشتر
نقاط جهان سربازان پیاده معمولا به عنوان سربازانی یکبار مصرف شناخته میشدند. سربازان پیاده معمولا
رعایا و کشاورزانی بودند که به دو طریق وارد اردوی نظامی میشدند: نخست
قسمت کوچکتر که اینان داوطلبان بودند که برای گرفتن حقوق و غنائم به سپاه میپیوستند، گروه دوم
که بیشتر بودند و کشاورزان و رعایایی بودند که به امر ارباب و مالکین زمین خود به جنگ می آمدند.
بطور مثال به جنگ رفتن رعآیا برای ارباب های خود وظیفه ای بود که بر عهد کشاورزان بود.
سرباز پیاده به این صورت خرج چندانی نداشت و تهیه لباس و حتی سلاح بر عهده خود سرباز بود.
کشاورزان با سلاح های خود که عموما همان وسایل کشاورزی مثل داس و پتک و غیره به جنگ می آمدند و حقوق چندانی
دریافت نمیکرد و از همه مهتر آموزش نظامی خاصی نمیدیدند. در نیتجه این گروه از سربازان بسیار ارزان
برای سران سپاه تمام میشدند در حالی که آموزش یک سرباز حرفه ای و قیمت سلاح و زره برای
یک سوار زره پوش بسیار گران تمام میشد. طبیعی بود که در هنگام نبرد فرماندهان این سربازان غیر حرفه ای
و ارزان را در خط مقدم جنگ در جلوی تیر و آتش دشمن قرار دهند که در صورت وارد آمدن تلفات گسترده
صدمه مالی و نظامی قابل توجهی به سپاه خودی نرسد.
کشاورزان و رعایا بدنه اصلی سربازان پیاده را تشکیل میدادند.
کشاورزان عموما به وسایل کشاورزی خود نظیر بیل و داس مهجز بودند.
در تاریخ ایران میتوان به طور مشخص از پیاده نظام ساسانی نام برد. در حالی که سواره نظام مجهز ساسانی
قویترین واحد سواره نظام سنگین جهان در ان زمان بود و مورد وحشت رومی ها، پیاده نظام ایرانی از
کشاورزان ساده و بدون دیدن آموزش نظامی چندانی تشکیل میشد که دقیقا میتوان نقش گوشت دم توپ یا بهتر است
در اینجا واژه "سیاهی لشگر" را برای ان بکار ببریم. برخلاف پیاده نظام روم رقیب ایران که از سربازان آموزش دیده
و مجهز تشکیل میشد، پیاده نظام ایران نقش خاصی رو در میدان بازی نمیکرد و حتی به سلاح و زره مناسب
نیز مجهز نبود و بگفته یک فرمانده رومی پیاده نظام ایرانی تنها بدرد چال کردن در پای دیوار های دژ ها
میخورد که احتمالا اشاره به همین یکبار مصرف بودن این سربازان دارد. البته باید در نظر داشت همان طور
که گفتیم که این جریان تنها مربوط به ایران نمیشد و از ژاپن تا اروپا را در بر میگرفت.
سربازان پیاده ساسانی مجهز به سلاح ابتدایی و سپر های حصیری
شاید بطور خاص بتوان از لشگر مغول در این باره نام برد. مغولان در مورد شهرهایی که در برابر
سپاه ایشان مقاومت و یا نافرمانی میکردند عده ای از افراد را اسیر مینمودند و ایشان رو در خطوط مقدم خود
در هنگام جنگ و فتح دژ ها بکار میگرفتند به این گروه "حَشَر" گفته میشد و اینان در جلوی سپاه حرکت
داده میشدند و هدف تیرها و سنگهای دشمن قرارمیگرفتند.
مغولان در محاصره و فتح دژ ها از اسیران "حشرها" در صف مقدم استفاده مینمودند.
با ورود سلاح های گرم به میدان نبرد صحنه جنگ ها تغییر کرد و تلفات جنگ ها به طور قابل توجهی افزایش یافت.
نخستین جایی که به واژه ای مشابه بر میخوریم را میتوان در نمایشنامه Henry IV اثر ویلیام شکسپیر
در قرن شانزدهم میلادی پیدا نمود که اشاره به وضعیت اسفناک عده ای از
سربازان دارد که در ان John Falstaff به "شاهزاده هنری" در مورد باروت و افکندن سربازان به گورهای
دسته جمعی میگوید که سربازان وی تنها برای پر کردن قبر ها
و "خوراک باروت" شدن مناسب هستند، آنها چاله ها (قبرها) را پر میکنند...
نخستین زمانی که این واژه یعنی Cannon fodder بکار میرود توسط یک
نویسنده فرانسوی بنام François-René de Chateaubriand در سال ۱۸۱۴ و در نقد
جنگ های ناپلئونی بکار رفت. " وضعیت کنونی ما را بجایی رسانده است که سربازان وظیفه را مواد خام
و خوراک برای توپ ها "the cannon fodder" مینامیم. واژه انگلیسی از سال ۱۸۹۳ باب شد
و در جنگ جهانی اول عمومیت پیدا کرد.
شیوه جنگ از قرن هجدهم میلادی، سربازان در آرایش Line infantry به سوی آتش دشمن فرستاده میشدند.
سربازان پیاده بی ارزش ترین دارایی در صحنه جنگ بودند.
نبرد بین پیاده نظام انگلیسی و فرانسوی در جنگ های ۷ ساله، قرن ۱۸ میلادی.
جنگ داخلی امریکا
سربازان گوشت دم توپ، قسمت اصلی استراتژی حملات موج انسانی هستند. حملاتی که بر اساس هجوم
گسترده سربازانی با تجهیزات کم و ناکافی و بدون آموزش نظامی کافی بطور گسترده جلوی خط آتش دشمن
به منظور غلبه بر مدافعین انجام میشود و در واقع در نبود استراتژی و تجهیزات مناسب با استفاده از تاکتیک
حمله موج انسانی و قبول تلفات گسترده در میان نیروهای خودی بتوان بر دشمن فایق آمد.
از نمونه های برجسته استفاده از موج انسانی در حملات میتوان به جنگ های ناپلئونی، جنگ اول جهانی،
جنگ شوروی و فنلاند، جنگ دوم جهانی و جبهه شرق، حملات موج انسانی ژاپنی ها
در جنگ دوم جهانی، جنگ کره، ویتنام، جنگ افغانستان و جنگ ایران و عراق... نام برد.
از نمونه های اخیر میتوان به جنگ داخلی سوریه اشاره کرد که طرفین درگیر با استفاده
از عاملین انتحاری ارزان در یک سمت و در سمت دیگر با سربازگیری اجباری و یا آموزش سربازان با
آموزش کم و تهجیزات ناکافی در جنگ سعی در پیروزی دارند.
پیاده نظام فرانسوی جنگ اول جهانی
بطور کلی میتوان در حال حاضر سربازانی که فاقد آموزش و تجهیزات کافی هستند
و فقط به کمک تعداد بیشتر و به دلیل ارزانی به میادین نبرد فرستاده میشوند
را گوشت دم توپ یا Cannon fodder یا سرباز یکبار مصرف نامید.
منبع : http://www.military.ir/forums/topic/29646-cannon-fodder-%DB%8C%D8%A7-%DA%AF%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D9%85-%D8%AA%D9%88%D9%BE/