ایوب خان
با رو به اتمام بودن ذخایر مهمات ، رهبران پاکستان از متمایل شدن جنگ به سود هند نگران بودند و به همین دلیل به سرعت آتش بس را در تاشکند پذیرفتند. با وجود مخالفت شدید فرماندهان نظامی هندی ،هند تحت فشارهای رو به افزایش بین المللی آتش بس را قبول کرد. در 22 سپتامبر، شورای امنیت سازمان ملل مصوبه ای را به اتفاق آرا به تصویب رساند که خواستار آتش بس بدون پیش شرط از هر دو کشور شد. جنگ در روز بعد به پایان رسید.
لعل بهادر شاستری
نخست وزیر هند شاستری ، مدت کمی بعد از اعلام آتش بس به حمله قلبی دچار شد و در نتیجه آن نارضایتی عمومی از آتش بس به موجی از همدردی با حزب ملی کنگره هند تبدیل گردید. آتش بس از جانب برخی از پاکستانی ها نیز که به گزارش های ساختگی و رسانه کنترل شده تکیه کرده بودند مورد انتقاد بود.آنها معتقد بودند رهبرانشان دستاوردهای نظامی را تسلیم کرده اند.این اعتراضات به شورش های دانش آموزان منجر شد. رسانه های پاکستان اعلام کرده بودند نیروی نظامیشان در جنگ –که به نادرستی ادعا میکردند از طرف هند شروع شده- عملکرد تحسین برانگیزی داشته و بنابراین گمان میشد پیمان تاشکند دستاورد ها را به هدر داده است.
بعضی از کتابهای جدید نویسندگان پاکستانی ظاهرسازی های پاکستان در مورد جنگ را آشکار کرده اند،از جمله کتابی از فرمانده سابق آژانس اطلاعاتی پاكستان (ISI) با عنوان "افسانه پیروزی 1965" ، که البته تمام نسخه های آن توسط ارتش خریداری شد تا از انتشار آن جلوگیری شود زیرا این موضوع بسیار حساس بود.
هند و پاکستان یکدیگر را به دفعات به نقض آتش بس متهم کردند.هند پاکستان را به 585 مورد تجاوز در 34 روز متهم کرد،در حالی که پاکستان 450 مورد را برای هند بیان میکرد.
به علاوه ی تبادل آتش سبک مورد پیش بینی ،هند گزارش داد که پاکستان آتش بس را برای اشغال روستای چانانوالا (Chananwalla) واقع در بخش فازیلکا شکسته است.این روستا در 25 دسامبر توسط نیروهای هندی بازپس گرفته شد. در10 اکتبر ، یک فروند B-57 در اجاره نیروی هوایی پاکستان توسط 3 تیر موشک سام 2 شلیک شده از پایگاه آمبالا نیروی هوایی هند آسیب دید. یک فروند Auster ارتش پاکستان در 16 دسامبر ساقط شد، که باعث کشته شدن یک کاپیتان پاکستانی گردید و در 2 فوریه 1967 یک فروند دیگر نیز توسط هندی ها شکار شد. لازم به ذکر است که آتش بس تا شروع جنگ 1971 برقرار بود.
شکست های اطلاعاتی
اشتباهات راهبردی توسط هر دو طرف باعث شد جنگ وارد یک بن بست شود.
اشتباهات محاسباتی هند
اطلاعات ارتش هند هیچ اخطاری در مورد حمله قریب الوقوع پاکستان نداد.ارتش هند در شناسایی حضور توپخانه سنگین پاکستان در چامب ناتوان بود و در نتیجه تلفات قابل توجهی را متحمل شد. در کتاب "تاریخ رسمی جنگ 1965" که در سال 1992 توسط وزارت دفاع هند منتشر شد، سندی بود که به مدت طولانی مخفی شده بود و اشتباهات محاسباتی را آشکار میکرد.
بر طبق این سند در 22 سپتامبر زمانی که شورای امنیت به دنبال آتش بس بود،نخست وزیر هند از ژنرال چادهوری (Chaudhuri) فرمانده وقت در مورد احتمال پیروزی در جنگ سوال کرد که آیا میتوان پذیرش آتش بس را به تعویق انداخت. ژنرال در جواب بیان کرده بود بیشتر مهمات هند در خط مقدم مصرف شده و تعداد قابل توجهی دستگاه تانک هم منهدم گردیده.بعدها مشخص شد تنها 14 درصد مهمات خط مقدم مصرف شده بوده و هند دو برابر پاکستان تانک در اختیار داشته است.
در همین زمان ارتش پاکستان 80 درصد مهمات خود را شلیک کرده بود .فرمانده نیروی هوایی پراتاب چاندرا لعل (P.C Lal) که در زمان جنگ 1965 معاون رئیس ستاد نیروی هوایی بوده است،به هماهنگی ضعیف بین نیروی هوایی و نیروی زمینی اشاره میکند.هیچکدام از دو نیرو طرح ها و برنامه های خود را به اطلاع دیگری نرسانده بود.در نقشه های جنگ که به وسیله وزارت دفاع و ژنرال چادهوری طراحی شده بودند نقشه برای نیروی هوایی تعریف نشده بود.نگرش ژنرال چادهوری توسط فرمانده چاندرا لعل با عنوان "سندرم " Supremo توصیف شده است، نگرشی که گاهی اوقات نیروی زمینی نسبت به دیگر شاخه های نیروی نظامی هند داشت.
اشتباهات محاسباتی پاکستان
شکستهای ارتش پاکستان از زمانی شروع شد که آنها تصور کردند مردم ناراضی کشمیر از فرصت ایجاد شده توسط پیشروی پاکستانی ها استفاده میکنند و بر ضد نظام حاکم شورش میکنند و به این ترتیب کشمیر به سرعت و به طور قطعی تسلیم خواهد شد. ولی مردم کشمیر شورش نکردند،در عوض ارتش هند با اطلاعاتی که به دست آورده بود از عملیات جبل الطارق و این موضوع که طرف مقابل آنها ارتش پاکستان است و نه شورشی ها مطلع شد.
ارتش پاکستان همچنین در تشخیص اینکه سیاست مداران هند دستور حمله به بخش جنوبی را برای باز کردن جبهه ای جدید را خواهند داد ناتوان بودند.پاکستان مجبور شد بخشی از نیروهایش را برای دفاع از سیالکوت و لاهور به جنوب بفرستد، تا این که از آنها در نفوذ به کشمیر استفاده کند.عملیات توفیق عظیم (Operation Grand Slam) که توسط پاکستان به منظور اشغال اخنور شهری در شمال شرقی جامو و یک منطقه کلیدی برای ارتباط بین کشمیر و سایر نقاط هند، شروع شده بود نیز شکست خورد.
بسیاری از مفسرین پاکستانی فرماندهی ایوب خان را به دلیل مردد بودن در طول عملیات مورد انتقاد قرار دادند.منتقدین ادعا میکنند عملیات با شکست مواجه شد زیرا ایوب خان از اهمیت اخنور (که به شاهرگ هند معروف بود) برای هند با خبر بود و نمیخواست با اشغال آن ، دو کشور وارد جنگ شوند.با وجود پیشروی در اخنور ژنرال ایوب خان ، سرلشگر حسین مالک را از فرماندهی کنار گذاشت و ژنرال یحیی خان را به جای او منصوب کرد.
سکون 24 ساعته که به دنبال تعویض فرماندهی ایجاد شده بود، به هندی ها فرصت تجدید قوا در اخنور را داد و توانستند با حمله ضعیفی که توسط ژنرال یحیی خان ترتیب داده شده بود مقابله کنند. رئیس ستاد فرماندهی غرب اظهار داشت: "دشمن به نجات ما آمد" بعد ها اختر حسین مالک ، ایوب خان را برای طراحی عملیات توفیق عظیم مورد انتقاد قرار داد چرا که عملیات محکوم به شکست شد و همچنین او خود را از فرماندهی در لحظه ی حساسی از جنگ راحت کرد. مالک تهدید کرد که واقعیت را در مورد شکست ارتش فاش خواهد کرد اما بعدها از ترس توقیف شدن از این کار منصرف شد.
بعضی از نویسندگان اشاره کرده اند که احتمالا پاکستان با یک رزمایش که در مارچ 1965 در موسسه تجزیه و تحلیل دفاعی واقع در ایالات متحده انجام شد جسارت لازم را برای جنگ پیدا کردند.در آن رزمایش نتیجه گیری شد در صورت بروز جنگ با هند،پاکستان پیروز خواهد شد.دیگر نویسندگان مانند استفان فیلیپ کوهن ، قاطعانه اظهار داشتند ارتش پاکستان نگرش اغراق آمیزی در مورد ضعف هند و نیروی نظامی آن داشت و جنگ 1965 غیر منتظره بود.
نور خان ژنرال پاکستانی و فرمانده نیروی هوایی پاکستان در طول جنگ ، بعدها عنوان کرد ارتش پاکستان و نه هند باید برای شروع جنگ مقصر شناخته شود.هرچند که تبلیغات و عوام فریبی در مورد جنگ در پاکستان ادامه یافت اما جنگ به طور منطقی تحلیل نشد و بیشتر تقصیرات به گردن فرماندهی انداخته و به شکست های اطلاعاتی بهای کمی داده شد که تا شروع جنگ 1971 و زمانی که پاکستان شرقی از جانب هند مورد حمله قرار گرفت و از پاکستان غربی جدا شد که به شکل گیری بنگلادش منجر شد.
نقش دیگر کشورها
پاکستان و ایالات متحده یک توافق نامه همکاری در سال 1959 امضا کردند که بر طبق آن آمریکا پذیرفت در صورت درخواست پاکستان با "اقدام مناسب از جمله به کارگیری نیروی نظامی" به کمک دولت پاکستان برود.هرچند، با شروع جنگ 1965، آمریکا عقیده عقیده داشت این جنگ اشتباه پاکستان بوده است و به همین دلیل کمک های نظامی را به این کشور متوقف کرد.
گرچه پاکستان کمک های قابل توجهی از سوی ایران ، اندونزی و چین دریافت کرد. از قبل از شروع جنگ چین هم پیمان مهم پاکستان بوده و به علاوه در سال 1962 با هند جنگیده بود.همچنین گزارشاتی مبنی بر حرکت نیروهای چینی در مرز هند برای حمایت از پاکستان موجود است. به همین دلیل هند حکم سازمان ملل را برای جلوگیری از جنگ همزمان با دو کشور پذیرفت.
حضور هند در جنبش عدم متعهدها ،کمک چندانی از سوی اعضا برایش به همراه نیاورد.با وجود روابط نزدیک بین هند و شوروی،این کشور در طول جنگ موضع بی طرفانه ای اتخاذ کرد و حتی دو کشور درگیر را به تاشکند برای مذاکره دعوت نمود.
پیامدها
با وجود برقراری آتش بس،هند به عنوان کشور پیروز شناخته شد،به دلیل موفقیت در متوقف کردن شورش مورد حمایت پاکستان در کشمیر. در اکتبر 1965، مجله تایم به نقل از یکی از مقامات رسمی غربی که نتیجه جنگ را ارزیابی کرده بود نوشت:
اکنون برای همه روشن است که هند در حال تبدیل شدن به یک قدرت در آسیا میباشد . با توجه به شکست های جنگ بین چین و هند، نتیجه جنگ 1965 به عنوان یک پیروزی "سیاسی-راهبردی" در هند مطرح شد لعل بهادر شاستری نخست وزیر هند، تبدیل به یک قهرمان ملی گردید. در حالی که عملکرد کلی نیروی نظامی هند مورد تحسین بود، فرماندهان نظامی به دلیل عدم موفقیت در به کارگیری قدرت برتر نظامی هند با هدف پیروزی قاطع بر پاکستان مورد انتقاد قرار گرفتند. جرمی بلک تاریخدان جنگ ، در کتاب "جنگ در دنیای مدرن از سال 1815" بیان کرده است که پاکستان "شکست سنگینی" متحمل شد و تصمیم عجولانه هند برای قبول مذاکرات از وارد شدن صدمات قابل توجه دیگر به نیروی نظامی پاکستان جلوگیری کرد.وی تشریح میکند:
رئیس ستاد ارتش هند با تصور اینکه مهمات رو به اتمام است و تلفات تانک ها به شدت بالا بوده،به انجام مذاکرات اصرار کرد.در حالی که در واقع هند کمتر از 15 درصد مهمات خود را مصرف کرده بود ( در مقایسه با مصرف 80 درصد پاکستان) و دوبرابر پاکستان نیز تانک در اختیار داشت.در نتیجه هند تمرکز خود را بر روی تقویت ارتباطات و همکاری بین قوای سه گانه ارتش قرار داد.به دلیل اطلاعات ناکافی جمع آوری شده قبل از جنگ،هند سازمان اطلاعاتی RAW را برای فعالیت های جاسوسی و اطلاعاتی تاسیس کرد.
بهینه سازی های عمده ای در فرماندهی ایجاد شد که تاثیرات مثبت آن در جنگ 1971 واضح بود به طوری که هند در عرض دو هفته به پیروزی قاطع در مقابل پاکستان دست یافت. تهدیدات مکرر چین برای دخالت در درگیری در حمایت از پاکستان دولت هند را مجبور کرد تصمیم به ساخت سلاه هسته ای بگیرد.با وجود ضمانت های فراوان،آمریکا اقدام موثری برای جلوگیری از استفاده گسترده نیروهای پاکستانی از تسلیحات آمریکایی به عمل نیاورد و این موضوع باعث ناخوشنودی هند شد.
در همان زمان آمریکا و انگلیس از دادن تجهیزات مناسب به هند خودداری کردند که این مساله به سردی روابط بین هند و غرب انجامید.این پیشرفت ها باعث تغییرات مهمی در سیست خارجی هند شد.هند که در گذشته از به وجود آورندگان جنبش عدم متعهد ها بود ،خود را بیشتر از غرب دور کرد و روابط نزدیکی با شوروی ایجاد نمود.در اوخر دهه 60 میلادی شوروی بزرگترین تامین کننده تجهیزات نظامی به هند بود.از 1967 تا 1977 ، 81 درصد تسلیحات هند از شوروی وارد میشد.بعد از جنگ 1965، رقابت تسلیحاتی بین هند و پاکستان بیش از پیش نامتقارن شد به طوری که هند تا اکنون فاصله خود را با پاکستان بسیار زیاد کرده است.
پاکستان
پس از جنگ،تعداد زیادی از پاکستانی ها عملکرد نیروی نظامیشان را مثبت دانستند.6 سپتامبر "روز دفاع" نامگذاری شد،در یادبود موفقیت در دفاع از لاهور در برابر ارتش هند.همچنین عملکرد نیروی هوایی به طور ویژه ای تحسین شد.هرچند،دولت پاکستان به انتشار اطلاعات نادرست درباره نتیجه جنگ متهم شد. S. S.M. Burke در کتاب "شاه فنر روابط خارجی هند و پاکستان" می نویسد :
بعد از جنگ سال 1965، توازن قوای نظامی قاطعانه به سوی هند سوق پیدا کرده است.برای پاکستان جایگزینی تلفات سنگین تجهیزات در طول جنگ بسیا مشکل بود،در حالی که رقیبش با وجود مشکلات اقتصادی وسیاسی،به طور مصمم قدرت خود را افزایش داد. بسیاری معتقداند اسطوره ی ارتش چابک و کشنده از پاکستان ، تقریبا در طول جنگ فروریخت چراکه به هیچ موفقیت مهمی دست نیافت. چندین نویسنده پاکستانی از باور نادرست و بیمار نیروی نظامی که نژاد جنگجوی سربازانشان باعث میشود هندی ها را در جنگ شکست دهند. یک تحلیلگر سیاسی پاکستانی مینویسد:
جنگ سال 1965 با هند ثابت کرد که پاکستان نه میتواند خطوط دفاعی هند را به روش برق آسا بشکند،نه این که یک جنگ تمام عیار را برای مدت طولانی تحمل کند. در طرف دیگر نیروی هوایی پاکستان اعتبار زیادی در میان قوای نظامی پاکستان و نویسندگان جنگ پیدا کرد،به دلیل دفاع موفق از لاهور و دیگر نقاط حساس پاکستان و گرفتن تلفات سنگین از هند ر روز بعد.همچنین هوشیاری نیروی هوایی به این واقعیت تکیه داشت که بعضی از خلبانان تا حتی 6 بار در کمتر از یک ساعت برای مقابله با حملات هوایی هند اسکرمبل کردند.نیروی هوایی پاکستان در کنار نیروی زمینی در روز دفاع و روز نیروی هوایی در یادبود آن واقعه گرامی داشته میشوند(به ترتیب 6 و 7 سپتامبر).
به علاوه پاکستان در طول جنگ بیشتر از آن که چیزی به دست آورد،از دست داده بود،از همه مهمتر در اشغال کشمیر ناموفق بود که این موضوع از نظر بسیاری از کارشناسان بی طرف یک شکست برای پاکستان محسوب میشود. بسیاری از از مقامات و کارشناسان نظامی پاکستان بعدها برنامه ریزی نادرست عملیات توفیق عظیم را که در نهایت منجر به بروز جنگ شد ،مورد انتقاد قرار دادند. پیمان تاشکند نیز در پاکستان مورد انتقاد بود، گرچه تعداد کمی از شهروندان پاکستانی شرایط حساس انتهای جنگ را درک کرده بودند.
رهبران سیاسی نیز نکوهش شدند. با نظر ذوالفقار علی بوتو ، نخست وزیر پاکستان ایوب خان انتظارات مردم را درباره برتری –اگر نگوییم شکست ناپذیری- نیروی نظامی پاکستان بسیار بالا برده بود.اما ناتوانی پاکستان در رسیدن به اهداف نظامیش در طول جنگ،یک بدهکاری سیاسی برای ایوب به وجود آورده بود.شکست در کشمیر باعث شد اعتقاد بر شکست ناپذیری ارتش به طور جدی مورد چالش قرار بگیرد.
یکی از پیامدهای طولانی مدت جنگ رکود گسترده اقتصادی در پاکستان بود.هزینه جنگ 1965 باعث پایان یافتن دوره رشد اقتصادی که پاکستان در اوایل دهه 60 تجربه کرده بود شد.پین سالهای 1964 و 1966، مخارج دفاعی پاکستان از 4.82 درصد به 9.86 درصد تولید ناخالص داخلی فزایش پیدا کرد،که فشار بزرگی به اقتصاد پاکستان وارد نمود.تا سال 1971، هزینه های دفاعی 55.66 درصد مخارج دولت را شامل میشد.
بر طبق گفته کهنه سربازان جنگ،جنگ پیامدهای بزرگی برای پاکستان از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی به همراه داشت. فیروز خان ارشناس هسته ای اظهار داشت که جنگ 1965 آخرین اقدام متعارف پاکستان برای تسخیر کشمیر با استفاده از نیروی نظامی بودو جایگاه پاکستان در جامعه جهانی به خصوص در رابطه با آمریکا ، با آغاز جنگ رو به زوال گذاشت در حالی که در طرف دیگر ، اتحاد با چین تقویت شد. در خاطرات ژنرال طارق مجید آمده است ، چوانلای از رهبران چین از مدت ها قبل دولت را به پیروی از روش کلاسیک سان تزو توصیه کرده بود:"به آرامی مسائل را جلو ببر، به هند فشار نیاور و برای حداقل 20 تا 30 سال وتا زمانی که اقتصاد خود را سامان ببخشی و قدرت خود را تثبیت کنی از جنگ با هند در کشمیر دوری کن".
ژنرال مجید در کتاب "خوردن علف" اشاره کرده است که : تعقل و اندیشه فلسفی و سیاسی در پاکستان وجود نداشت و پاکستان نیروی انسانی بزرگی را در جنگ با هند از دست داد.عدم حمایت آمریکا باعث غافلگیری پاکستان شد، متحدی که با آن توافق نامه همکاری امضا کرده بود. آمریکا بی طرفی خود در جنگ را با قطع پشتیبانی از هر دو کشور نشان داد که باعث شد اسلام آباد بر این باور شود که آمریکا به او خیانت کرده است.
بعد از جنگ پاکستان به شدت چین را به عنوان حامی تسلیحاتی و سیاسی خود در نظر گرفت. از دیگر نتابج منفی جنگ افزایش خشم بر ضد دولت پاکستان در پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) بود،به خصوص به علت وسواس پاکستان غربی در مورد کشمیر.رهبران بنگالی دولت مرکزی را به عدم فراهم آوردن امنیت کافی برای پاکستان شرقی متهم کردند،با وجود این که مقدار زیادی پول از پاکستان شرقی برای تامین مخارج جنگ برای کشمیر گرفته شده بود.
در واقع،با وجود این که بعضی از حملات نیروی هوایی پاکستان از پایگاه هایی در پاکستان شرقی صورت گرفت،هند در آن منطقه تلافی نکرد، گرچه از پاکستان شرقی تنها به وسیله یک لشگر پیاده ضعیف (لشکر 14) و با 16 فروند هواپیما و بدون تانک دفاع میشد. شیخ مجیب الرحمن از منتقدان اختلاف بین تجهیزات نظامی مستقر شده در شرق و غرب پاکستان و خواستار استقلال بیشتر برای پاکستان شرقی بود که در نهایت به جنگ استقلال بنگلادش و جنگ دیگری بین هند و پاکستان در سال 1971 انجامید.
منابع :
http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-Pakistani_War_of_1965
http://www.military.ir/forums/topic/26965-%D8%AC%D9%86%DA%AF-1965-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%86%D8%AF-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%88%D9%85-%DA%A9%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%B1/